نیکوکار
درخور، شایسته، سزاوار، لایق، شایگان، ارزانی، خورند، خورا، سازوار، فرزام، باب، مناسب، بابت، مستحقّ، اندرخور، محقوق، شایان، فراخور
نیک، مقابل فاسد، پایبند به اصول اخلاقی و مذهبی
نیکوکار
دَرخُور، شایِستِه، سِزاوار، لایِق، شایِگان، اَرزانی، خُورَند، خُورا، سازوار، فَرزام، باب، مُناسِب، بابَت، مُستَحَقّ، اَندَرخُور، مَحقوق، شایان، فراخُور
نیک، مقابلِ فاسد، پایبند به اصول اخلاقی و مذهبی