- شیپوری
- گل شیپوری
معنی شیپوری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرانسوی بنگرید به شکوریه
کسی که شیپور می نوازد، شیپورزن
نفیری برنجین که دهانه گشادی دارد و از قدیم الایام آنرا در جنگ می نواختند
از سازهای بادی با دهانۀ گشاد و شبیه سرنا که معمولاً از برنج ساخته می شود، نفیر، سرنا
شیپور استاش: در علم زیست شناسی مجرای استاش، مجرایی که گوش میانی را به حفره های بینی مربوط می سازد، مجرایی که حلق را با حفرۀ صماخی مربوط می کند و فشار هوا را در دو طرف پردۀ صماخ یکسان نگه می دارد
شیپور استاش: در علم زیست شناسی مجرای استاش، مجرایی که گوش میانی را به حفره های بینی مربوط می سازد، مجرایی که حلق را با حفرۀ صماخی مربوط می کند و فشار هوا را در دو طرف پردۀ صماخ یکسان نگه می دارد
یکی از بیماری های چشم که بیمار شبها جایی را نمی بیند
عمل شناور شنا کردن روی آب سباحت شناگری
سرنایی شیپور زن
عمل شناور، شنا کردن روی آب
تهیه شده در قیصور مثلاً کافور قیصوری
عنوانی است تحقیر آمیز و دشنام گونه که به فاحشه های زشت و پست دهند و گاه نیز برای تحقیر فواحش خوش سر و وضع اطلاق کنند، پست و پلید (به زنان اطلاق کنند)
نوعی بیماری چشم که در آن بیمار در تاریکی نمی تواند اشیا را ببیند
Levitation, Flotation
плавание , левитация
Auftrieb, Levitation
плавучість , левітація
wyporność, lewitacja
浮动 , 悬浮
flutuação, levitação
galleggiamento, levitazione
flotación, levitación
flottabilité, lévitation
drijfvermogen, levitatie
तैरना , तैराकी
daya apung, levitasi
عوامةٌ , رفعٌ
부력 , 부양
ציפה , רֵפִּים
浮力 , 浮揚
yüzenlik, levitasyon
uwezo wa kuogelea, kusimama hewani
การลอยตัว , การลอย
ভাসমানতা , ভাসমানতা