جدول جو
جدول جو

معنی شیشکی - جستجوی لغت در جدول جو

شیشکی
آوازی چون آواز تیز که از میان دو لب فراهم کرده بر آورند، بعنوان مسخره و تحقیر کسی صدای تیز از دهان بر آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
شیشکی
((شَ))
صدایی است که برای مسخره کردن کسی از دهن برآورند
تصویری از شیشکی
تصویر شیشکی
فرهنگ فارسی معین
شیشکی
صدایی شبیه صدای باد شکم که برای مسخره کردن کسی از دهان ایجاد می کنند
شیشکی بستن: صدای مخصوص از دهن درآوردن و کسی را مسخره کردن
تصویری از شیشکی
تصویر شیشکی
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

از پیشزودتر از هنگام مقرر، آنچه که پیش دهند برای خرید یااجاره یا کرایه خانه دکان و مانند آن مساعده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیشلی
تصویر شیشلی
ترکی گابگهی (قفقازی) ششبندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشکی
تصویر پیشکی
ویژگی کاری که پیش از وقت انجام داده شود، ویژگی پولی که پیش از موعد پرداخت به کسی بدهند، پیش از موعد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیشیک
تصویر شیشیک
تیهو، پرنده ای شبیه کبک اما کوچک تر از آن با گوشتی لذیذ و پرهای خاکستری مایل به زرد و خال های سیاه رنگ در زیر سینه
شوشک، شارشک، شاشنگ، شیشو، شاشک، طیهوج، فرفور، نموسک، نموشک، سرخ بال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیشکی
تصویر پیشکی
((شَ))
کاری که پیش از وقت انجام شود، پولی که پیش از وقت پرداخت شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیشک
تصویر شیشک
شیشاک و گوسپند یکساله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیشک
تصویر شیشک
گوسفند نر شش ماهه یا یک ساله، برای مثال گرگ اغلب آن گهی گیرا بود / کز رمه شیشک به خود تنها رود (مولوی - ۸۶۷)
نوعی آلت موسیقی، رباب چهارتار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیشک
تصویر شیشک
شیشاک، رباب چهار تار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیشک
تصویر شیشک
((شَ))
گوسفند شش ماهه یا یک ساله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیشکی بستن
تصویر شیشکی بستن
صدای از دهن بر آوردن در مقام تمسخر و توهین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیشکی انداختن
تصویر شیشکی انداختن
شیشکی بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیشکی بستن
تصویر شیشکی بستن
صدای مخصوص از دهن درآوردن و کسی را مسخره کردن
فرهنگ فارسی عمید