جدول جو
جدول جو

معنی شیرکن - جستجوی لغت در جدول جو

شیرکن
(کَ)
گوسفند یا بزی که در خردی اخته کنند فربهی را. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شیرین
تصویر شیرین
(دخترانه)
مطبوع، گوارا، دلنشین، زیبا، عزیز، گرامی، از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شیرزن
تصویر شیرزن
(دخترانه)
زن شجاع، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در زمان افراسیاب تورانی و کیخسرو پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شیران
تصویر شیران
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شیرزن
تصویر شیرزن
زن دلیر و بی باک، برای مثال منم شیرزن گر تویی شیرمرد / چه ماده چه نر شیر روز نبرد (نظامی۵ - ۸۸۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
مقابل تلخ، دارای مزۀ شیرین، کنایه از دوست داشتنی، کنایه از زیبا، کنایه از خوش سخن، خوشایند، برای مثال مگر از هیئت شیرین تو می رفت حدیثی / نیشکر گفت کمر بسته ام اینک به غلامی (سعدی۳ - ۹۰۰)
کنایه از یقیناً، حتماً مثلاً شیرین پنجاه سال داشت، کنایه از دارای مزۀ مطبوع، گوارا، کنایه از عزیز، برای مثال میازار موری که دانه کش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است (فردوسی۲ - ۱/۱۰۰)
فرهنگ فارسی عمید
دهی از بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون، سکنۀ آن 101 تن، آب از چشمه، صنایع دستی آنجا قالیبافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
خواهر ماریۀ قبطیه که مقوقس ملک مصر به رسم هدیه خدمت حضرت مصطفوی فرستاد، (از حبیب السیر چ سنگی ج 1 ص 130)، در مآخذ دیگر نام این زن را به صورت معرب ’سیرین’ ضبط کرده و نوشته اند که او را حسان بن ثابت شاعر معروف عرب به زنی کرده است، رجوع به فهرست نامهای کسان دیوان منوچهری چ دبیرسیاقی ذیل شرح حال ماریۀ قبطیه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
هر چیز که مزه قند یا نبات دهد و حلاوت داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیرزن
تصویر شیرزن
((زَ))
زن دلیر و بی باک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
هر چیزی که طعم قند و شکر داشته باشد، هر چیز مطبوع و لطیف و دلپذیر، تمام، کامل، رونق، رواج، از نام های زنان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
حلوٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
Sugary, Sweet
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
sucré, doux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
از انواع کنف که به علت پوست سفیدش به این نام شهرت یافته است
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
含糖的 , 甜的
دیکشنری فارسی به چینی
شیرین کام، شیرین
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
میٹھا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
মিষ্টি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
หวาน , หวาน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
tamu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
şekerli, tatlı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
甘い
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
manis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
מתוק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
달콤한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
मीठा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
suikerhoudend, zoet
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
zuccherato, dolce
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
açucarado, doce
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
słodki
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
солодкий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
zuckerhaltig, süß
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
сладкий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
azucarado, dulce
دیکشنری فارسی به اسپانیایی