جدول جو
جدول جو

معنی شیرزن

شیرزن
زن دلیر و بی باک، برای مثال منم شیرزن گر تویی شیرمرد / چه ماده چه نر شیر روز نبرد (نظامی۵ - ۸۸۵)
تصویری از شیرزن
تصویر شیرزن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شیرزن

شیرزن

شیرزن
زن شجاع، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در زمان افراسیاب تورانی و کیخسرو پادشاه کیانی
شیرزن
فرهنگ نامهای ایرانی

شیرزن

شیرزن
زن دلیر و بی باک. (فرهنگ فارسی معین) ، شیر ماده، مقابل شیر نر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

شیرین

شیرین
مطبوع، گوارا، دلنشین، زیبا، عزیز، گرامی، از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر خسروپرویز پادشاه ساسانی
شیرین
فرهنگ نامهای ایرانی

شیران

شیران
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی
شیران
فرهنگ نامهای ایرانی

شیرزد

شیرزد
کودکی که به هنگام شیرخوارگی کم شیر خورده و لاغر و نزار شده باشد، جمع شیر زدگان
فرهنگ لغت هوشیار