جدول جو
جدول جو

معنی شیردن - جستجوی لغت در جدول جو

شیردن
شیردان گاو
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شیرزن
تصویر شیرزن
(دخترانه)
زن شجاع، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در زمان افراسیاب تورانی و کیخسرو پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شیران
تصویر شیران
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
(دخترانه)
مطبوع، گوارا، دلنشین، زیبا، عزیز، گرامی، از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
مقابل تلخ، دارای مزۀ شیرین، کنایه از دوست داشتنی، کنایه از زیبا، کنایه از خوش سخن، خوشایند، برای مثال مگر از هیئت شیرین تو می رفت حدیثی / نیشکر گفت کمر بسته ام اینک به غلامی (سعدی۳ - ۹۰۰)
کنایه از یقیناً، حتماً مثلاً شیرین پنجاه سال داشت، کنایه از دارای مزۀ مطبوع، گوارا، کنایه از عزیز، برای مثال میازار موری که دانه کش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است (فردوسی۲ - ۱/۱۰۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیردل
تصویر شیردل
شجاع، دلیر، دلاور، باجرات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکردن
تصویر شکردن
جانوری را شکار کردن، اشکردن، شکریدن، اصطیاد، بشکریدن، اقتناص، صید کردن، شکاریدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیرزن
تصویر شیرزن
زن دلیر و بی باک، برای مثال منم شیرزن گر تویی شیرمرد / چه ماده چه نر شیر روز نبرد (نظامی۵ - ۸۸۵)
فرهنگ فارسی عمید
قسمتی از معدۀ گوسفند و سایر حیوانات نشخوار کننده که شیرۀ معده در آن مترشح می شود، شکمبۀ بره و بزغاله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیرده
تصویر شیرده
شیر دهنده، زن یا حیوان ماده که شیر می دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شمردن
تصویر شمردن
شماره کردن، حساب کردن، به شمار آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شریدن
تصویر شریدن
ریختن پیاپی آب از بالا به پایین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیردل
تصویر شیردل
با جرات، دلیر، شجاع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
هر چیز که مزه قند یا نبات دهد و حلاوت داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شریدن
تصویر شریدن
تراویدن و ترشح کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکردن
تصویر شکردن
شکار کردن، شکستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفردن
تصویر شفردن
آزاد شدن و رها گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شمردن
تصویر شمردن
تعداد نمودن و حساب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیردان
تصویر شیردان
ظرفی چون قوری که در آن شیر کنند و با چای آرند، ظرف شیرخوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیردل
تصویر شیردل
((دِ))
شجاع، دلیر، دلاور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیردان
تصویر شیردان
شکنبه بره و بزغاله و گوسفند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شمردن
تصویر شمردن
((ش مُ دَ))
حساب کردن، به حساب آوردن، شماردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیرزن
تصویر شیرزن
((زَ))
زن دلیر و بی باک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
هر چیزی که طعم قند و شکر داشته باشد، هر چیز مطبوع و لطیف و دلپذیر، تمام، کامل، رونق، رواج، از نام های زنان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شکردن
تصویر شکردن
((ش کَ دَ))
شکار کردن، شکستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیردل
تصویر شیردل
شجاع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شمردن
تصویر شمردن
احتساب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
Sugary, Sweet
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شمردن
تصویر شمردن
Enumerate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شمردن
تصویر شمردن
перечислять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
сладкий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
zuckerhaltig, süß
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شمردن
تصویر شمردن
aufzählen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شمردن
تصویر شمردن
перераховувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شیرین
تصویر شیرین
солодкий
دیکشنری فارسی به اوکراینی