جوش های ریزی که بیشتر روی پوست بدن کودکان تولید می شود، زردزخم، شیرونه، شیرینه، سپستان، درختی گرمسیری با برگ های گرد و نوک تیز و گل های سفید خوشه ای و خوش بو، میوۀ این گیاه بیضی شکل، زرد رنگ و دارای شیرۀ لزج و بی مزه است که پس از خشک شدن سیاه رنگ می شود و در طب سنتی برای معالجۀ بیماری های ریوی به کار می رود، دبق، سگ پستان، مویزک عسلی، داروش، سنگ پستان، دارواش، مویزج عسلی، مویزه
جوش های ریزی که بیشتر روی پوست بدن کودکان تولید می شود، زَردزَخم، شیرونه، شیرینه، سِپِستان، درختی گرمسیری با برگ های گرد و نوک تیز و گل های سفید خوشه ای و خوش بو، میوۀ این گیاه بیضی شکل، زرد رنگ و دارای شیرۀ لزج و بی مزه است که پس از خشک شدن سیاه رنگ می شود و در طب سنتی برای معالجۀ بیماری های ریوی به کار می رود، دِبق، سَگ پِستان، مَویزَک عَسَلی، داروَش، سَنگ پِستان، دارواش، مَویزَج عَسَلی، مَویزِه
آنچه به رنگ زیتون باشد. (از اقرب الموارد). منسوب به زیتون. به شکل و رنگ زیتون. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، قسمی مروارید شبیه به زیتون در شکل. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : و ربما شبه (اللؤلؤ) بالزیتونه، فقیل زیتونی. (الجماهر فی معرفه الجواهر بیرونی، یادداشت ایضاً)، آلوده به زیت. (ناظم الاطباء)
آنچه به رنگ زیتون باشد. (از اقرب الموارد). منسوب به زیتون. به شکل و رنگ زیتون. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، قسمی مروارید شبیه به زیتون در شکل. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : و ربما شبه (اللؤلؤ) بالزیتونه، فقیل زیتونی. (الجماهر فی معرفه الجواهر بیرونی، یادداشت ایضاً)، آلوده به زیت. (ناظم الاطباء)
رنگی است سرخ به زردی مایل. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء). منسوب به زیتون. به رنگ زیتون. به رنگ میوۀ رسیدۀ زیتون و سرخی است کدر که به سیاهی زند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : جان فشانند بر آن خال و بر آن حلقۀ زلف عاشقان کآن رخ زیتونی زیبا بینند. خاقانی. ، رنگ سبز تیره. (ناظم الاطباء) ، زیتون فروش. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
رنگی است سرخ به زردی مایل. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء). منسوب به زیتون. به رنگ زیتون. به رنگ میوۀ رسیدۀ زیتون و سرخی است کدر که به سیاهی زند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : جان فشانند بر آن خال و بر آن حلقۀ زلف عاشقان کآن رخ زیتونی زیبا بینند. خاقانی. ، رنگ سبز تیره. (ناظم الاطباء) ، زیتون فروش. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
عید زیتونه، مرحوم دهخدا این کلمه را معادل ’یکشنبۀ رامو’ دانسته و دیگر توضیحی درین باره نداده است. یکشنبۀ رامو، یکشنبۀ آخر ’کارم’ است و کارم ایام پرهیز کاتولیک ها از روز چهارشنبۀ پیش از عید احیای مسیح است تا روز پاک. (از لاروس). دزی در ذیل قوامیس عرب ’عیدالزیتون’ را ’پاک فلوری’ معنی کرده و این کلمه معادل است با ’یکشنبۀ رامو’. رجوع به دزی ج 1 ص 617 شود یک زیتون. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). واحد زیتون یعنی یک دانه زیتون و درخت زیتون. (ناظم الاطباء). رجوع به زیتون شود
عید زیتونه، مرحوم دهخدا این کلمه را معادل ’یکشنبۀ رامو’ دانسته و دیگر توضیحی درین باره نداده است. یکشنبۀ رامو، یکشنبۀ آخر ’کارِم’ است و کارِم ایام پرهیز کاتولیک ها از روز چهارشنبۀ پیش از عید احیای مسیح است تا روز پاک. (از لاروس). دزی در ذیل قوامیس عرب ’عیدالزیتون’ را ’پاک فلوری’ معنی کرده و این کلمه معادل است با ’یکشنبۀ رامو’. رجوع به دزی ج 1 ص 617 شود یک زیتون. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). واحد زیتون یعنی یک دانه زیتون و درخت زیتون. (ناظم الاطباء). رجوع به زیتون شود
سعفه وجوششی که بر اندام و روی کودکان برآید. (ناظم الاطباء) (از برهان) (از آنندراج). به معنی شیرینک است. (فرهنگ جهانگیری). شیرینه. شیرینک. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به شیرینه و شیرینک شود، بیماری سر و دماغ، جنون، بیماری در ستور. (ناظم الاطباء) (از برهان) (از آنندراج)
سعفه وجوششی که بر اندام و روی کودکان برآید. (ناظم الاطباء) (از برهان) (از آنندراج). به معنی شیرینک است. (فرهنگ جهانگیری). شیرینه. شیرینک. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به شیرینه و شیرینک شود، بیماری سر و دماغ، جنون، بیماری در ستور. (ناظم الاطباء) (از برهان) (از آنندراج)
عنکبوت. (یادداشت مؤلف) ، قسمتی متحرک از تفنگ که به ارادۀ تیرانداز بسختی بر پستانک خورد و آتش از چاشنی جهاند. در تفنگ و امثال آن، آهنی که با کشیدن پاشنه بر چاشنی بسختی فرودآید و آنرا مشتعل کند. (یادداشت مؤلف). دنگ. چخماق، (اصطلاح موسیقی) درساز، پردۀ نخستین تار یا چیزی شبیه خرک بالای دسته. (یادداشت مؤلف). سیمگیرساز. (فرهنگ فارسی معین)
عنکبوت. (یادداشت مؤلف) ، قسمتی متحرک از تفنگ که به ارادۀ تیرانداز بسختی بر پستانک خورد و آتش از چاشنی جهاند. در تفنگ و امثال آن، آهنی که با کشیدن پاشنه بر چاشنی بسختی فرودآید و آنرا مشتعل کند. (یادداشت مؤلف). دنگ. چخماق، (اصطلاح موسیقی) درساز، پردۀ نخستین تار یا چیزی شبیه خرک بالای دسته. (یادداشت مؤلف). سیمگیرساز. (فرهنگ فارسی معین)
مرکّب از: میمون + ’ک’ تصغیر، مصغر میمون، یکی از اجزای توپهای قدیم که برای هدف گیری از آن استفاده میشده است: چون نظر به توپخانه کرده دانست که میمونک قرار نداده اند پس بخدمت خواندگار آمده عرض نمود که... این توپخانه را هرگاه خالی کنند ضرر به سپاه روم نخواهد رسانید. (عالم آرای شاه اسماعیل نسخۀ خطی ص 386)
مُرَکَّب اَز: میمون + ’ک’ تصغیر، مصغر میمون، یکی از اجزای توپهای قدیم که برای هدف گیری از آن استفاده میشده است: چون نظر به توپخانه کرده دانست که میمونک قرار نداده اند پس بخدمت خواندگار آمده عرض نمود که... این توپخانه را هرگاه خالی کنند ضرر به سپاه روم نخواهد رسانید. (عالم آرای شاه اسماعیل نسخۀ خطی ص 386)
قریه ای است در یک فرسنگ و نیمی جنوب شیراز. (فارس نامۀ ناصری ج 2 ص 191) (جغرافیای غرب ایران ص 106). دهی است از دهستان قره باغ بخش مرکزی شهرستان شیراز در 12 هزارگزی جنوب شیراز در کنار راه فرعی شیراز به قره باغ. محلی است جلگه ای معتدل ولی مالاریائی و سکنۀ آن 103 تن و مذهب اهالی شیعه و زبانشان فارسی است. آب از قنات است. محصولات آنجا غلات و برنج و صیفی و میوه است و شغل اهالی زراعت و باغبانی میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
قریه ای است در یک فرسنگ و نیمی جنوب شیراز. (فارس نامۀ ناصری ج 2 ص 191) (جغرافیای غرب ایران ص 106). دهی است از دهستان قره باغ بخش مرکزی شهرستان شیراز در 12 هزارگزی جنوب شیراز در کنار راه فرعی شیراز به قره باغ. محلی است جلگه ای معتدل ولی مالاریائی و سکنۀ آن 103 تن و مذهب اهالی شیعه و زبانشان فارسی است. آب از قنات است. محصولات آنجا غلات و برنج و صیفی و میوه است و شغل اهالی زراعت و باغبانی میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
یکی از اجزای توپهای قدیم بوده که برای هدف گیری از آن استفاده میشده است: (چون نظربه توپخانه کرده دانست که میمونک قرارنداده اند پس بخدمت خواندگار آمده عرض نمودکه... این توپخانه را هرگاه خالی کنند ضرربسپاه روم نخواهد رسانید)
یکی از اجزای توپهای قدیم بوده که برای هدف گیری از آن استفاده میشده است: (چون نظربه توپخانه کرده دانست که میمونک قرارنداده اند پس بخدمت خواندگار آمده عرض نمودکه... این توپخانه را هرگاه خالی کنند ضرربسپاه روم نخواهد رسانید)
زرد زخم، گیاهی است از تیره شیرینکها که به طور طفیلی بر روی درختان بلوط و شاه بلوط می روید. یا شیرینکها. تیره ایست از گیاهان دو لپه یی بی گلبرگ که به طور انگل بر روی درختان بلوط و شاه بلوط می روید. این گیاهان فاقد ریشه هستند و به وسیله مکینه هایی مواد لازم و ضروری را از گیاه میزبان خود اخذ می نمایند. برگهای گیاهان مذکور متقابل و کامل و بدون گوشوارک است
زرد زخم، گیاهی است از تیره شیرینکها که به طور طفیلی بر روی درختان بلوط و شاه بلوط می روید. یا شیرینکها. تیره ایست از گیاهان دو لپه یی بی گلبرگ که به طور انگل بر روی درختان بلوط و شاه بلوط می روید. این گیاهان فاقد ریشه هستند و به وسیله مکینه هایی مواد لازم و ضروری را از گیاه میزبان خود اخذ می نمایند. برگهای گیاهان مذکور متقابل و کامل و بدون گوشوارک است
هر چیز که کمی شیرین باشد زرد زخم، گیاهی است از تیره شیرینکها که به طور طفیلی بر روی درختان بلوط و شاه بلوط می روید. یا شیرینکها. تیره ایست از گیاهان دو لپه یی بی گلبرگ که به طور انگل بر روی درختان بلوط و شاه بلوط می روید. این گیاهان فاقد ریشه هستند و به وسیله مکینه هایی مواد لازم و ضروری را از گیاه میزبان خود اخذ می نمایند. برگهای گیاهان مذکور متقابل و کامل و بدون گوشوارک است
هر چیز که کمی شیرین باشد زرد زخم، گیاهی است از تیره شیرینکها که به طور طفیلی بر روی درختان بلوط و شاه بلوط می روید. یا شیرینکها. تیره ایست از گیاهان دو لپه یی بی گلبرگ که به طور انگل بر روی درختان بلوط و شاه بلوط می روید. این گیاهان فاقد ریشه هستند و به وسیله مکینه هایی مواد لازم و ضروری را از گیاه میزبان خود اخذ می نمایند. برگهای گیاهان مذکور متقابل و کامل و بدون گوشوارک است