- شکیل
- خوش ریخت، زیبا
معنی شکیل - جستجوی لغت در جدول جو
- شکیل
- خوشگل و خوش صورت و خوش اندام و زیبا و بمعنای کف خون آمیخته ای که بر دهانه لگام پیدا شود حیله، تزویر
- شکیل
- خوشگل، زیبا، خوش اندام، خوش ریخت
- شکیل ((شَ))
- در فارسی، خوش ریخت
- شکیل ((ش))
- ریسمانی که بر پای اسب و ستر بدخو بندند، چدار، زنجیری که بدان کارد و خنجر را به کمربند متصل کنند، سیخ آهنین یا چوبین که بدان اجزای در را به هم متصل سازند، فریب، حیله، نیرنگ
- شکیل
- مکر، حیله، فریب، دلام، نارو، خاتوله، ترفند، حقّه، تزویر، ترب، اشکیل، غدر، گول، دستان، دویل، دغلی، گربه شانی، شید، خدعه، روغان، چاره، ستاوه، کلک، احتیال، ریو، قلّاشی، کید، نیرنگ، تنبل
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برپا، ساختن، برپایی، پدیدآوری
تاشه بخشیدن، بر پا کردن شکل و صورت دادن بچیزی درست کردن بپا کردن برپای کردن ساختن،جمع تشکیلات
چیزی را شکل و صورت دادن، درست کردن، ساختن، سازمان دادن
مکر، حیله، فریب، حقّه، دلام، گول، خدعه، تزویر، نارو، ستاوه، چاره، خاتوله، گربه شانی، دغلی، روغان، شید، غدر، دستان، کلک، ریو، کید، قلّاشی، ترفند، شکیل، تنبل، نیرنگ، دویل، احتیال، ترب
Formation
формирование
Bildung
формування
formowanie
formação
formazione
formación
formation
vorming
การก่อตัว
pembentukan
تكوينٌ
निर्माण
יצירה
uundaji
تشکیل