معنی تشکیل - فرهنگ فارسی معین
معنی تشکیل
- تشکیل((تَ))
- شکل دادن به چیزی، سازمان دادن
تصویر تشکیل
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تشکیل
تشکیل
- تشکیل
- تاشه بخشیدن، بر پا کردن شکل و صورت دادن بچیزی درست کردن بپا کردن برپای کردن ساختن،جمع تشکیلات
فرهنگ لغت هوشیار
تشکیل
- تشکیل
- چیزی را شکل و صورت دادن، درست کردن، ساختن، سازمان دادن
فرهنگ فارسی عمید