- شکو
- بیماری، شتر ریزه
معنی شکو - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ابهت، جلال، شوکت، عظمت
گله و شکوه، شکایت، رفع قصه
ترس و بیم، هراس و خوف، ترس ناشی از عظمت و جلال حریف و طرف مقابل شان و شوکت و حشمت و بزرگی و جاه و جلال
گمان مقابل یقین، جمع شکوک، تردید کردن در تکلیف شرع مانند تردید در رکعات نماز. یابه شک افتادن (در افتادن)، شک کردن ارتیاب
شکاف و رخنه، شکافنده
مردی بسیارشکر و سپاس کننده، ثنا کننده
مندیل و دستار، رومال و دستمال
دستار، مندیل، دستمال
گله، شکایت، مرض، بیماری
شک ها، تردیدها، جمع واژۀ شک
لغزش، خطا، لیز خوردن، افتادن
بزرگی و جلال، شوکت، حشمت، مهابت، هیبت
بسیار سپاسگزار و شکر کننده، پاداش دهنده، عطاکنندۀ ثواب جزیل برای عمل قلیل، از صفات باری تعالی
گله کردن، شکایت کردن، گله و ناله، شکوه، شکایت
پسوند متصل به واژه به معنای شکوفنده، برای مثال که لشکر شکوفان مغفر شکاف / نهان صلح جستند و پیدا مصاف (سعدی۱ - ۷۷ حاشیه)
ترس، بیم، هراس
Glory, Splendor, Sumptuousness
слава , великолепие , роскошь
Ruhm, Pracht
слава , величність , розкіш
chwała, wspaniałość, przepych
荣耀 , 辉煌 , 奢华
glória, esplendor, suntuosidade
gloria, splendore, sontuosità
gloria, esplendor, suntuosidad
gloire, splendeur, somptuosité