جدول جو
جدول جو

معنی شکه - جستجوی لغت در جدول جو

شکه
شکوه، بزرگی و جلال، شوکت، حشمت، مهابت، هیبت
تصویری از شکه
تصویر شکه
فرهنگ فارسی عمید
شکه
(شَ کَ / کِ)
آواز پای رونده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
شکه
(شَکْ کَ / کِ)
سرگین. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
شکه
(شُ کُهَْ)
مخفف شکوه است که قوت، مهابت، شأن و شوکت باشد. (آنندراج) (برهان) (فرهنگ فارسی معین). بمعنی شکوه است. (فرهنگ اوبهی). شکوه. حشمت. (صحاح الفرس).
- باشکه، باشکوه. باهیبت. بامهابت. بااحتشام. (یادداشت مؤلف) :
پادشاهی که باشکه باشد
حزم او چون بلند که باشد.
عنصری
لغت نامه دهخدا
شکه
(شُکْکَ)
جامۀ پیش شکافته. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، اشکال، رنج و زحمت و دشواری، تقسیم. (ناظم الاطباء) ، زنبیل. سله. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
شکه
(شِکْ کَ)
سلاح. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد) ، نوع. (از اقرب الموارد) ، پارۀ چوب که بدان دستۀ تیر و جز آن را محکم کنند. (ناظم الاطباء) (آنندراج). در منتهی الارب آمده: پارۀ چوب که به وی دستۀ تیر و جز آن را فافه کنند تا دسته محکم نشیند. مسلم است که کلمه فافه به غلط چاپ شده و محرف فانه است چه عربی جمله در اقرب الموارد بدینسان است: ’خشبه عریضه تجعل فی خرت الفاس و نحوه تضیق بها’ فانه را برهان بدینسان آرد: چوبک تنگی باشد که آنرا گاهی در زیر در، نهند تا در گشوده نگردد و درودگران در شکاف چوبی که میشکافند فروبرند و کفش گران در فاصله قالب و کفش گذارند. واضح است که در اینجا فانه مناسب است بخصوص که در لغتنامه ها فافه را نیاورده اند و صاحب آنندراج نیز متوجه این نکته شده و فانه آورده است. (یادداشت پروین گنابادی)
لغت نامه دهخدا
شکه
ترس بیم. شان شوکت، مهابت
تصویری از شکه
تصویر شکه
فرهنگ لغت هوشیار
شکه
((شُ کُ هْ))
ترس، بیم، شکوه
تصویری از شکه
تصویر شکه
فرهنگ فارسی معین
شکه
سرشاخه های خشک درختان که در تنور ریزند، شقه نیمه ی لاشه ی حیوان، رشته
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکر
تصویر شکر
(دخترانه)
زیبارو، ماده بلوری شیرین و سفید رنگ، نام معشوقه اصفهانی خسروپرویز پادشاه ساسانی در منظوم هخسرو و شیرین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بشکه
تصویر بشکه
ظرف چوبی یا فلزی بزرگ استوانه ای شکم دار برای آب، شراب، نفت یا مایع دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خشکه
تصویر خشکه
ویژگی دستمزدی که به جای جیرۀ جنسی به کسی پرداخت می شود مثلاً جیرۀ خشکه، نقدی،
هر نوع نانی که هنگام پختن آن را مانند بیسکویت خشک می کنند،
خشک مثلاً سرفه خشکه،
نوعی فولاد سخت و بی آب که در قالب سازی به کار می رود،
خشک کرده شده مثلاً آلبالو خشکه
فرهنگ فارسی عمید
(حَ شَ کَ)
باران ریزه. مثل الحفشه و الغبیه و هی فوق البغشه. (اقرب الموارد) ، جاؤا بحشکتهم، آمدند همه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(بُ کَ / کِ)
ظرف چوبین شکم دار متشکل از تخته های خمیده با دو انتهای مسطح مدور که بوسیلۀ حلقه های آهنین چندی بهم وصل شده اند و بمصرف نگهداری شراب و یا آب و نفت میرسد.
چلیک. بشکۀ آب: آب را با بشکه می آورند.
لغت نامه دهخدا
(خُ کَ / کِ)
پلاو (پلو) بی روغن، آردگندم ناپخته. (برهان قاطع) ، نان مخصوصی است. (یادداشت بخط مؤلف) ، نوعی آهن زودشکن. (یادداشت بخط مؤلف) ، در اصطلاح تدبیر منزل بمعنی استخدام نوکر و خادمه است با ماهیانۀ نقدی بی طعام و بی لباس. (یادداشت بخط مؤلف).
- زراعت خشکه، زراعت دیمی. (یادداشت بخط مؤلف).
- سرفه خشکه، سرفۀ بدون خلط. (یادداشت بخط مؤلف).
- سرماخشکه، سرمای بدون بارندگی. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حکه
تصویر حکه
خارش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زکه
تصویر زکه
خشم، اندوه زینه جنگ افزار
فرهنگ لغت هوشیار
دکانچه، سکو، جایی که قدری از زمین هموار را مرتفع سازند و بر آن نشینند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بکه
تصویر بکه
دریدن و پاره کردن، مکه معظمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکه
تصویر تکه
پاره ای از طعام، لقمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکه
تصویر اکه
دایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشکه
تصویر بشکه
ظرف چوبین بزرگ سر بسته برای آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشکه
تصویر خشکه
نوعی آهن زود شکن
فرهنگ لغت هوشیار
آهنی که بدان مهر بر درهم و دینار زنند و با لفظ خوردن و زدن و نشاندن مستعمل است، آهنی که بدان بر سیم و زر نقش کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشکه
تصویر بشکه
((بُ کِ))
ظرف بزرگ شکم دار به شکل استوانه برای آب یا شراب، چلیک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خشکه
تصویر خشکه
((خُ کِ))
هرچیز خشک، آردی که سبوس آن را نگرفته باشند، فولاد، پلوی بدون روغن، بهای چیزی به نقد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شکر
تصویر شکر
سپاس، شکر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شبکه
تصویر شبکه
تار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تکه
تصویر تکه
قطعه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شکر
تصویر شکر
شکر
فرهنگ واژه فارسی سره
پیت، چلیک، واحداندازه گیری نفت، بسیار چاق، خیکی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تعبیر خواب بشکه 1ـ دیدن بشکه ای پر در خواب، علامت آن است که اوقاتی خوش در جشن و سرور خواهید داشت. 2ـ اگر در خواب بشکه ای تهی ببینید، دلالت بر آن دارد که زندگی شما تحت تأثیر عوامل بیرونی از هر گونه شادمانی و آرامش، تهی می شود.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
سرشاخه های شکسته شده ی درخت که روی زمین پراکنده باشد و دامداران.، پنجره ی کوچک، پشته و توده ی برگ و شاخه ی درختان
فرهنگ گویش مازندرانی
جوش صورت، دمل کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی
خشکیده، محل خشک، بهای نقدی، زمینی که به صورت دیم کشت شود.، بهانی نقدی، محل خشک، خشکیده
فرهنگ گویش مازندرانی