شکوفه. (ناظم الاطباء). مخفف شکوفه که گل درخت میوه دار باشد. (برهان) : گویی که گیا قابل جان شد که چنین شد روی گل و چشم شکفه تازه و بینا. مسعودسعد. ای شکفۀ شاخسار جیب گشاده چو صبح ساخته گوی انگله دانۀ در خوشاب. خاقانی. بر فلک بین که پی نزهت عیدی ملک صدهزاران شکفه ماحضر آمیخته اند. خاقانی. - پرشکفه، با شکوفۀبسیار. غرق شکوفه: چو باغ پرشکفه مجلس تو خرم باد به روی غالیه زلفان یاسمین غبغب. فرخی
شکوفه. (ناظم الاطباء). مخفف شکوفه که گل درخت میوه دار باشد. (برهان) : گویی که گیا قابل جان شد که چنین شد روی گل و چشم شکفه تازه و بینا. مسعودسعد. ای شکفۀ شاخسار جیب گشاده چو صبح ساخته گوی انگله دانۀ در خوشاب. خاقانی. بر فلک بین که پی نزهت عیدی ملک صدهزاران شکفه ماحضر آمیخته اند. خاقانی. - پرشکفه، با شکوفۀبسیار. غرق شکوفه: چو باغ پرشکفه مجلس تو خرم باد به روی غالیه زلفان یاسمین غبغب. فرخی
نازنین پر ناز زن همانندی همتاشی قطعه ای که از هندوانه و خربزه و مانند آن با کارد برند قاچ، قطعه ای از لباس و پارچه که به میخ یا جای دیگر بند شود و پاره گردد
نازنین پر ناز زن همانندی همتاشی قطعه ای که از هندوانه و خربزه و مانند آن با کارد برند قاچ، قطعه ای از لباس و پارچه که به میخ یا جای دیگر بند شود و پاره گردد
تبارستایی کنگره ستاوند مهتابی، فزونی هر یک از مثلثها یا مربعهایی که نزدیک به هم در بالای قصر یا دیوار گرد قلعه و شهر بنا کنند کنگره، جمع شرفات. صدا و آواز پا (خصوصا)، هر صدا (عموما)
تبارستایی کنگره ستاوند مهتابی، فزونی هر یک از مثلثها یا مربعهایی که نزدیک به هم در بالای قصر یا دیوار گرد قلعه و شهر بنا کنند کنگره، جمع شرفات. صدا و آواز پا (خصوصا)، هر صدا (عموما)
نرمه باران، سر کوه نوک کوه، سر گش (گش قلب)، کاکل در کودک، بالا بالای هر چیز سر کوه راس جبل، پاره ای از موی مجتمع در سر، باران نرم، سر قلب آن جا که بعلاقه رگ آویزان است، جمع شعف شعوف شعاف شعفات
نرمه باران، سر کوه نوک کوه، سر گش (گش قلب)، کاکل در کودک، بالا بالای هر چیز سر کوه راس جبل، پاره ای از موی مجتمع در سر، باران نرم، سر قلب آن جا که بعلاقه رگ آویزان است، جمع شعف شعوف شعاف شعفات