مثل، مانند، شبیه، نظیر، صورت کسی یا چیزی، چهره، صورت، حالت، وضع در علم عروض اجتماع خبن و کف، چنان که از مستفعلن حرف دوم و هفتم را ساقط کنند و متفعل بماند و مفاعل به جایش بیاورند، قرار دادن اعراب و حرکت در کلمات
مثل، مانند، شبیه، نظیر، صورت کسی یا چیزی، چهره، صورت، حالت، وضع در علم عروض اجتماع خبن و کف، چنان که از مستفعلن حرف دوم و هفتم را ساقط کنند و متفعل بماند و مفاعل به جایش بیاورند، قرار دادن اعراب و حرکت در کلمات
سیاهی انسان که از دور دیده شود، آدمی، انسان، خود (برای تاکید) مثلاً شخص شما، در علم حقوق آنکه دارای حق و وظیفه است مثلاً شخص حقیقی، بدن انسان، کالبد مردم، تن شخص اول مملکت: کنایه از ارجمندترین و گرامی ترین شخص که در مملکت مقامش از همه بالاتر باشد، پادشاه، رئیس دولت شخص ثالث: در علم حقوق شخصی غیر از مدعی و مدعیٌ علیه که در مرحلۀ دادرسی وارد دعوی شود، سوم کس
سیاهی انسان که از دور دیده شود، آدمی، انسان، خود (برای تاکید) مثلاً شخص شما، در علم حقوق آنکه دارای حق و وظیفه است مثلاً شخص حقیقی، بدن انسان، کالبد مردم، تن شخص اول مملکت: کنایه از ارجمندترین و گرامی ترین شخص که در مملکت مقامش از همه بالاتر باشد، پادشاه، رئیس دولت شخص ثالث: در علم حقوق شخصی غیر از مدعی و مدعیٌ علیه که در مرحلۀ دادرسی وارد دعوی شود، سوم کس
قسمت میانی بدن جانوران که معده، روده ها، کبد و چند عضو دیگر در آن قرار دارد، کنایه از معده، کنایه از دستگاه گوارش، بخش عقبی بدن حشرات و بندپایان، کنایه از نوبت زایمان، وعده (غذا) مثلاً یک شکم جوجه کباب، کنایه از درون، شکم چارپهلو کردن: کنایه از پرخوردن به حدی که شکم بزرگ و چهارگوش شود
قسمت میانی بدن جانوران که معده، روده ها، کبد و چند عضو دیگر در آن قرار دارد، کنایه از معده، کنایه از دستگاه گوارش، بخش عقبی بدن حشرات و بندپایان، کنایه از نوبت زایمان، وعده (غذا) مثلاً یک شکم جوجه کباب، کنایه از درون، شکم چارپهلو کردن: کنایه از پرخوردن به حدی که شکم بزرگ و چهارگوش شود
بخشی از بدن که بین قفسه سینه و لگن خاصره قرار دارد و شامل قسمت اعظم دستگاه گوارش و قسمت هایی از دستگاه ادرار است، باطن، درون، آبستنی، واحدی برای شمارش تعداد زایمان، انحناء، قوس، از عزا درآو
بخشی از بدن که بین قفسه سینه و لگن خاصره قرار دارد و شامل قسمت اعظم دستگاه گوارش و قسمت هایی از دستگاه ادرار است، باطن، درون، آبستنی، واحدی برای شمارش تعداد زایمان، انحناء، قوس، از عزا درآو