جدول جو
جدول جو

معنی شکستانی - جستجوی لغت در جدول جو

شکستانی
(شِ کِ)
منسوب است به شکستان که از قراء اسحاق و کسانیۀ سغد میباشد. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خشکستان
تصویر خشکستان
سرزمین خشک و بی آب، برای مثال آب را در غورها پنهان کنم / چشمه ها را خشک و خشکستان کنم (مولوی - ۲۵۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باستانی
تصویر باستانی
قدیمی، دیرینه، تاریخی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دشتستانی
تصویر دشتستانی
مربوط به دشتستان، از مردم دشتستان، در موسیقی گوشه ای در آواز دشتی از ملحقات دستگاه شور که برگرفته از موسیقی مقامی دشتستان می باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سجستانی
تصویر سجستانی
سجزی، از مردم سیستان، سیستانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شستگانی
تصویر شستگانی
اساس، بنیان، برای مثال ز قلب درگه او ساز شستگانی عمر / که قلب کعبه کند شستگانی محراب (ابوالفرج رونی - ۲۵)، بنیاد و پی عمارت
فرهنگ فارسی عمید
(شَ بِ)
منسوب به شبستان:
دل از تعلیم غم پیچد معاذاﷲ که بگذارم
که غم پیر دبستانست و دل طفل شبستانی.
خاقانی.
و رجوع به شبستان شود
لغت نامه دهخدا
(شِ کَ)
دهی است از دهستان ماهور و میلانی بخش خشت شهرستان کازرون. آب از چشمه. سکنۀ آن 150 تن است. محصول عمده آن غلات میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
منسوب به سیستان از مردم سیستان اهل سیستان سگزی، زبان و لهجه مردم سیستان
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به داستان. قصه یی روایی اساطیری، مقابل تاریخی: جمشید پادشاهیست داستانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکستانی
تصویر پاکستانی
منسوب به پاکستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوستانی
تصویر بوستانی
منسوب به بستان بوستانی: گیاه بستانی، باغبان
فرهنگ لغت هوشیار
قدیمی کهن. یا آثار باستانی. آثار و ابنیه قدیمی و تاریخی اشیا عتیقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لرستانی
تصویر لرستانی
منسوب به لرستان از مردم لرستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهستانی
تصویر لهستانی
منسوب به لهستان: از مردم لهستان اهل لهستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکرستان
تصویر شکرستان
جایی که شکر فراوان باشد شکر زار، جایی که نیشکر زراعت کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
منسوب به داستان، قصه یی، روایی، اساطیری، مقابل تاریخی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باستانی
تصویر باستانی
قدیمی، کهنه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
Anecdotal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زمستانی
تصویر زمستانی
Winter, Wintery
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زمستانی
تصویر زمستانی
冬季的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زمستانی
تصویر زمستانی
invernale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
aneddotico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
anedótico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زمستانی
تصویر زمستانی
invernal
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
轶事的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زمستانی
تصویر زمستانی
зимний
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زمستانی
تصویر زمستانی
zimowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
anegdotyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زمستانی
تصویر زمستانی
зимовий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
анекдотичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زمستانی
تصویر زمستانی
winterlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
anekdotisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
анекдотичный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از داستانی
تصویر داستانی
anecdótico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی