جدول جو
جدول جو

معنی خشکستان

خشکستان
سرزمین خشک و بی آب، برای مثال آب را در غورها پنهان کنم / چشمه ها را خشک و خشکستان کنم (مولوی - ۲۵۲)
تصویری از خشکستان
تصویر خشکستان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خشکستان

اشکستان

اشکستان
دهی است از بخش حومه شهرستان نایین واقع در ده هزارگزی جنوب نایین متصل به راه مالرو ارجوغ به نایین. محلی کوهستانی و معتدل است و سکنۀ آن 103 تن میباشد که پیرو مذهب شیعه اند و بزبان فارسی سخن میگویند. آب آن از قنات است و محصول ده غلات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. در فصل خشکی اتومبیل میتوان به ده برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

خشتستان

خشتستان
دهی است از دهستان فریم بخش دودانگه شهرستان ساری واقع در 6 هزارگزی جنوبی کهنه دره، این ناحیه در دشت قرار دارد، با آب و هوای معتدل و مرطوب آب آن از رود خانه اشک و محصول برنج و غلات و شغل اهالی زراعت و راه مالرو می باشد. در اراضی این ده آجر سوفال زیادی پیدا میشود که ثابت می کند در قدیم آبادی معظمی بدانجا بوده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). و رجوع به مازندران و استراباد رابینو ترجمه فارسی ص 167 شود
لغت نامه دهخدا

خوکستان

خوکستان
دهی است از دهستان سرویزن بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت. واقع در جنوب خاوری ساردوئیه بر سر راه مالرو جیرفت به ساردوئیه. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

لشکستان

لشکستان
نام مرتعی ییلاقی است که فقط در تابستان محل سکونت هفتاد خانواده از گله داران اطراف لاهیجان است
لغت نامه دهخدا

شکستان

شکستان
دهی است از دهستان ماهور و میلانی بخش خشت شهرستان کازرون. آب از چشمه. سکنۀ آن 150 تن است. محصول عمده آن غلات میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

خشک جان

خشک جان
بی ذوق، بی فضل بی هنر بی معرفت، آنکه از عشق بیخبر است
خشک جان
فرهنگ لغت هوشیار