حوصله و چینه دان مرغ. (ناظم الاطباء). سنگدان مرغ را گویند. (از فرهنگ جهانگیری). چینه دان مرغ که به عربی حوصله گویند. (انجمن آرا) (آنندراج) (برهان). و رجوع به چینه دان شود
حوصله و چینه دان مرغ. (ناظم الاطباء). سنگدان مرغ را گویند. (از فرهنگ جهانگیری). چینه دان مرغ که به عربی حوصله گویند. (انجمن آرا) (آنندراج) (برهان). و رجوع به چینه دان شود
جمع واژۀ شکیمه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). جمع واژۀ شکیمه، بمعنی دهانۀ لگام. (آنندراج). جمع واژۀ شکیم. (ناظم الاطباء). و رجوع به شکیمه و شکیم شود
جَمعِ واژۀ شَکیمَه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ شکیمه، بمعنی دهانۀ لگام. (آنندراج). جَمعِ واژۀ شکیم. (ناظم الاطباء). و رجوع به شکیمه و شکیم شود
کسی که بسیار شک و تردید داشته باشد همرده زنجیره گون، خانه های جور، همریخت از پارسی شکدار پر گمان بسیار شک کننده، جمع شکاکین، کسی که منکر حصول علم باشد شکاکیت شکاکین شکاکان
کسی که بسیار شک و تردید داشته باشد همرده زنجیره گون، خانه های جور، همریخت از پارسی شکدار پر گمان بسیار شک کننده، جمع شکاکین، کسی که منکر حصول علم باشد شکاکیت شکاکین شکاکان