جدول جو
جدول جو

معنی شولیده - جستجوی لغت در جدول جو

شولیده
ژولیده، شوریده، درهم و پریشان، برای مثال همی گفت شولیده دستاروموی / کف دست شکرانه مالان به روی (سعدی۱ - ۱۱۶)
تصویری از شولیده
تصویر شولیده
فرهنگ فارسی عمید
شولیده
(دَ / دِ)
اسم مفعول از شولیدن. (حاشیۀ برهان چ معین). درهم و پیچیده. پریشان شده و درهم گشته و حیران گردیده. (برهان). (مرادف) شوریده و ژولیده. (انجمن آرا) (آنندراج). پریشان شده و درهم گشته و ژولیده. (ناظم الاطباء).
- زلف شولیده، زلف پریشان و ژولیده:
رشید اختیار زمانه است طبعم
در این فن چو در زلف شولیده شانه.
انوری.
- شولیده شدن، تشوش. (تاج المصادر بیهقی).
- شولیده شدن عقل، ذهاب عقل. (مجمل اللغه).
- شولیده نبشتن، تعریض. (مجمل اللغه)
لغت نامه دهخدا
شولیده
شوریده ژولیده در هم پریشان، درمانده حیران
تصویری از شولیده
تصویر شولیده
فرهنگ لغت هوشیار
شولیده
((دِ))
شوریده، پریشان، درمانده، حیران
تصویری از شولیده
تصویر شولیده
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شهلیده
تصویر شهلیده
ازهم پاشیده، پراکنده و پریشان شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شولیدن
تصویر شولیدن
درهم شدن، آشفته و پریشان گشتن، درمانده و حیران شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بشولیده
تصویر بشولیده
آشفته، پریشان، درهم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژولیده
تصویر ژولیده
درهم رفته، شوریده، آشفته و درهم، برای مثال همی گفت ژولیده دستار و موی / کف دست شکرانه مالان به روی (سعدی - لغت نامه - ژولیده)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوریده
تصویر شوریده
آشفته، منقلب، پریشان حال، در تصوف ویژگی کسی که نور حق در دلش جلوه گر گشته و از خود بی خود شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شخولیده
تصویر شخولیده
نالیده، پژمرده، افسرده
فرهنگ فارسی عمید
(پِ دَ / دِ)
بشولیده. پریشان. ژولیده. پراکنده. (برهان قاطع). متفرق:
دل درویش سراسیمه به است
طرۀ دوست پشولیده خوش است.
شرف شفروه (از فرهنگ جهانگیری).
و نیز رجوع به بشولیده شود
لغت نامه دهخدا
(بَ / بِ / بُ دَ / دِ)
پشولیده. بشوریده. (شرفنامۀ منیری) (فرهنگ خطی). برهمزده وبشوریده باشد. (برهان) (از ناظم الاطباء). شوریده و پریشان. (مؤید الفضلاء). برهمزده و پریشان. (سروری). مشوش. پریشان. شوریده. مضطرب: السغل، بشولیده اعضاء. (تاج المصادر بیهقی). رجوع به شوریدن و شوریده و بشولیدن شود: روزی من اندر کرمان بنزدیک وی اندر آمدم با جامۀ راه بشولیده. (کشف المحجوب هجویری). مردم را کالید کند تا اندیشه بشولیده شود. (کیمیای سعادت). البته آن پیغامبر عرب را تعرض نرسانی ووقت بر وی بشولیده نگردانی. (تاریخ بیهق). و خاندان ایشان خاندان علم و زهد بوده است چون در عمل سلطان خوض کردند کار بر بعض بشولیده گشت. (تاریخ بیهق).
دل بخود بازآور و آرام گیر
جمع کن خود را بشولیده ممیر.
عطار (از سروری).
نه یکران آسوده را برنشینی
نه جغد بشولیده را برنشانی.
(شرفنامۀ منیری).
برسر آتش سودای توام سوخت جگر
اینهم از کار بشولیدۀ خام دل ماست.
(از سروری بدون ذکر نام شاعر).
لغت نامه دهخدا
تصویری از شوریده
تصویر شوریده
درهم، آشفته، منقلب، دگرگون، ژولیده
فرهنگ لغت هوشیار
در جای خود جنبیده، باهستگی رفت و آمد کرده، نمو کرده (کودک) بطوری که تو اندرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهلیده
تصویر شهلیده
پراکنده پریشان از هم پاشیده، پخش و پهن گردیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جولیده
تصویر جولیده
ژولیده و پریشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژولیده
تصویر ژولیده
در هم شده، آمیخته، پریشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شولیدن
تصویر شولیدن
متحیر و درمانده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شخولیده
تصویر شخولیده
((شُ دِ))
خراشیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شوریده
تصویر شوریده
((دَ یا دِ))
آشفته، عاشق، دیوانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شولیدن
تصویر شولیدن
((دَ))
پریشان گردیدن، درمانده شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لولیده
تصویر لولیده
((دِ))
در جای خود جنبیده، به آهستگی رفت و آمد کرده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ژولیده
تصویر ژولیده
((دِ))
پریشان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بشولیده
تصویر بشولیده
((بِ دِ))
بر هم زده، آشفته، پریشان، کارآزموده، دانا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شوریده
تصویر شوریده
آشفته حال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ژولیده
تصویر ژولیده
Shaggily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ژولیده
تصویر ژولیده
éparse
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ژولیده
تصویر ژولیده
неопрятно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ژولیده
تصویر ژولیده
zottelig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ژولیده
تصویر ژولیده
безладно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ژولیده
تصویر ژولیده
potargany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ژولیده
تصویر ژولیده
蓬乱地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ژولیده
تصویر ژولیده
de maneira desalinhada
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ژولیده
تصویر ژولیده
in modo disordinato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ژولیده
تصویر ژولیده
de manera desaliñada
دیکشنری فارسی به اسپانیایی