جدول جو
جدول جو

معنی شوق - جستجوی لغت در جدول جو

شوق
برانگیختن به عشق و محبت، میل و رغبت فراوان، در تصوف رغبت سالک برای وصول
تصویری از شوق
تصویر شوق
فرهنگ فارسی عمید
شوق
(تَ هََ دْ دُ)
بستن طناب را به میخ و استوار کردن و آویختن: شاق الطنب الی الوتد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بستن طناب را به میخ و محکم کردن آن را (از باب نصر). (ناظم الاطباء) ، برپای کردن مشک را به دیوار: شاق القربه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، برانگیختن و به آرزو آوردن کسی را دوستی دیگری: شاقنی حبها. و یقال: شق شق فلاناً، یعنی آرزومند گردان او را بسوی آخرت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). آرزومند گردانیدن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، آرزومند گشتن. (تاج المصادر). آرزومند شدن
لغت نامه دهخدا
شوق
(شَ)
آزمندی نفس و میل خاطر. ج، اشواق. (منتهی الارب). آرزومندی. (المصادر زوزنی) (مهذب الاسماء). آرزومندی. بویه. (از یادداشت مؤلف). خواست. غرض. (از منتهی الارب). نیاز. (فرهنگ اسدی). رغبت و اشتیاق و منتهای آرزوی نفس و میل خاطر. (ناظم الاطباء). خواهانی. صاحب آنندراج گوید: آتش طبع، آتش دست، آتشین پای، سبکروح، سرشار، رسا، بیخودی، جهان پیمای، بی هنگام تاز، بی محاباتاز، خروشان، برقعگشا، راحت آزار، بی تاب، بیقرار، طاقت ناپسند، خرمن سوز، موسی نگاه از صفات شوق است و زنجیر از تشبیهات اوست، و با لفظ ریختن و دادن مستعمل است. (از آنندراج) :
سمن بوی آن سر زلفش که مشکین کرد آفاقش
عجب نی ار تبت گردد ز روی شوق مشتاقش.
منوچهری.
به شهر غزنی از مرد و زن نماند دو تن
که یک زمان بود از خمر شوق او هشیار.
ابوحنیفۀ اسکافی (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 778).
شده حیران همه در صنع صانع
همه سرگشتگان شوق مبدع.
ناصرخسرو.
خیره نکرده ست دلم را چنین
نه غم هجران و نه شوق وصال.
ناصرخسرو.
سوخته عود است و دلبندان بدو دندان سپید
شوق شاهش آتش و شروانش مجمر ساختند.
خاقانی.
بدان خدای که پاکان خطۀ اول
ز شوق حضرت او والهند چون عشاق.
خاقانی.
ز آتش شوق او که در دل داشت
دل آتش کباب دیدستند.
خاقانی.
یکی آنکه نخواسته ام که به تکلف و شوق مقاصد و معانی کتاب در حجاب اشتباه بماند و هر فهم بدو نرسد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 8).
در شوق رخ تو بیشتر سوخت
هرکه به تو قرب بیشتر یافت.
عطار.
هرگز آن شوق و شادی فراموش نکنم. (سعدی).
شکرفروش مصری حال مگس چه داند
این دست شوق بر سر و آن آستین فشانان.
سعدی.
عجب که بیخ محبت نمیدهد بارم
که بر وی اینهمه باران شوق می بارم.
سعدی.
بندبندم شد فغانی بستۀ زنجیر شوق
خوش دلم زین بندها گر باز نگشاید مرا.
بابافغانی.
هجر خدایا مده زود وصالی بده
شوق مده این قدر یا پر و بالی بده.
ملا وحشی.
ز آرامی افتاده آرام من
مگر ریختی شوق در کار من.
ظهوری.
، خواهش و آرزو. یاسه. آه: شوقاً الی رؤیتهم، ای یاسه به دیدار ایشان. (تفسیر ابوالفتوح رازی). تاسه. و رجوع به یاسه و تاسه و تاسه کردن شود، (اصطلاح عرفان) در اصطلاح عرفا انزعاج را گویند در طلب محبوب بعد از یافتن او و فقدان او بشرط آنکه اگر بیابد ساکن شود و عشق همچنان باقی باشد و بالجمله مراد از شوق همان داعیۀ لقاء محبوب است و حال شوق مطیه ای است که قاصدان کعبۀ مراد را به مقصود میرساند و دوام آن با دوام محبت پیوسته است. (از فرهنگ مصطلحات عرفا). در اصطلاح صوفیان، آرزومندی دل به لقای محبوب است. نزاع القلب الی لقاءالمحبوب. (تعریفات). اهل سلوک درتعریفات آن گفته اند که: شوق عبارت است از هیجان و اضطراب قلب هنگامی که نام محبوب را بر زبان آرند و پاره ای از اهل ریاضت گفته اند که شوق در دل عاشق روغن را ماند که در آتش فشانند. دانشمندی گوید: شوق جوهر محبت و عشق جسم آن باشد. دیگری گفته است که هرکه را شوق لقاء حق در دل باشد به حق انس گیرد و هرکه انس به خدا گرفت در طرب شود و هرکه طرب یافت واصل شد و هرکه واصل گردید به خدا پیوست، خوشا به حال او و خوشا به حال بازگشت و قرارگاه او. از ابوعلی دقاق پرسیدند:فرق بین شوق و اشتیاق چیست ؟ گفت: آتش شوق به دیدار فرونشیند اما هیچ آبی نار اشتیاق را فروننشاند بلکه هرچند آب فشانند آتش اشتیاق بیشتر شعله ور و افزونتر شود. کذا فی خلاصهالسلوک. و در مجمعالسلوک آورده که یکی از احوال محبت شوق است که نزد محب حادث شود و حدوث شوق بعد از محبت از مواهب الهیه است، کسب را در آن دخلی نیست. شوق از محبت همچون زهد از توبه است، چون توبه قرار میگیرد زهد ظاهر میگردد و چون محبت قرار گیرد شوق ظاهر میشود. ابوعثمان گوید: شوق میوۀ محبت باشد، کسی که خدای را دوست داشت اشتیاق به دیدار حق پیدا کند. نصرآبادی گفته: مقام شوق همگی خلق را ممکن الحصول است اما حصول مقام اشتیاق هر کس را فراهم نشود... و این اشارت است بدانکه مقام اشتیاق برتر از مقام شوق است که شوق به دیدار تسکین یابد اما اشتیاق را با سکون و قرار آشنائی نباشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
شوق
(شَ وَ)
صورتی است از شبه، شوه. سبج. جزع. حجرالبحیره. (یادداشت مؤلف).
- مثل شبه یا مثل شوق، در تداول زنان، سخت سیاه و شفاف (در موی). (از یادداشت مؤلف).
رجوع به شبه و شوه و سبج شود
لغت نامه دهخدا
شوق
جمع واژۀ اشوق، (منتهی الارب)، عشاق، (اقرب الموارد)، عاشقان، (منتهی الارب)، مشتاقان، رجوع به اشوق شود
لغت نامه دهخدا
شوق
رغبت، آرزومندی، خواهانی، بی تاب
تصویری از شوق
تصویر شوق
فرهنگ لغت هوشیار
شوق
((شَ))
میل، رغبت
تصویری از شوق
تصویر شوق
فرهنگ فارسی معین
شوق
خواستاری، شور، شادی
تصویری از شوق
تصویر شوق
فرهنگ واژه فارسی سره
شوق
آرزومندی، اشتیاق، دلبستگی، ذوق، رغبت، شور، علاقه، هوس
فرهنگ واژه مترادف متضاد
شوق
عاطفةً
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به عربی
شوق
Zeal
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به انگلیسی
شوق
zèle
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به فرانسوی
شوق
zelo
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
شوق
شوق
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به اردو
شوق
рвение
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به روسی
شوق
Eifer
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به آلمانی
شوق
завзяття
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به اوکراینی
شوق
zapał
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به لهستانی
شوق
热情
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به چینی
شوق
شوق، سرگرمی
دیکشنری اردو به فارسی
شوق
উদ্যম
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به بنگالی
شوق
celo
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
شوق
ความกระตือรือร้น
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به تایلندی
شوق
bidii
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به سواحیلی
شوق
gayret
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
شوق
熱意
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به ژاپنی
شوق
קַנָאוּת
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به عبری
شوق
zelo
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به پرتغالی
شوق
semangat
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
شوق
उत्साह
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به هندی
شوق
ijver
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به هلندی
شوق
열정
تصویری از شوق
تصویر شوق
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تشوق
تصویر تشوق
اظهار اشتیاق کردن، شوق شدید ظاهر ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشوق
تصویر تشوق
شورمندی، آرزومند شدن، آرزومندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشوق
تصویر اشوق
با شوق وذوق تر
فرهنگ لغت هوشیار