معنی شوق
شوق
((شَ))
میل، رغبت
تصویر شوق
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با شوق
شوق
شوق
خواستاری، شور، شادی
فرهنگ واژه فارسی سره
شوق
شوق
رغبت، آرزومندی، خواهانی، بی تاب
فرهنگ لغت هوشیار
شوق
شوق
برانگیختن به عشق و محبت، میل و رغبت فراوان، در تصوف رغبت سالک برای وصول
فرهنگ فارسی عمید
شوق
شوق
Zeal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
شوق
شوق
рвение
دیکشنری فارسی به روسی
شوق
شوق
Eifer
دیکشنری فارسی به آلمانی
شوق
شوق
завзяття
دیکشنری فارسی به اوکراینی
شوق
شوق
zapał
دیکشنری فارسی به لهستانی
شوق
شوق
热情
دیکشنری فارسی به چینی