- شود
- گیاهی است از تیره چتریان که یک ساله است و ار تفاعش بین 30 سانتیمتر تا یک متر متغیر است. این گیاه در اکثر نقاط آسیا (از جمله ایران) و اروپای جنوبی و افریقا به طور خود رو می روید و غالبا کشت نیز میشود ریشه اش راست و مخروطی مایل به سفید و ساقه اش استوانه یی بی کرک و دارای خطوط طولی است. و در محل گره ها کمی فرو رفتگی دارد. برگهایش متناوب و دارای بریدگی های بسیار و بی کرک و گلهایش کوچک و زرد رنگند. است. میوه شوید کمی مسطح و دو فندقه ای است. میوه شوید دارای اثر محرک است. به علاوه باد شکن و مقوی معده و در ازدیاد شیر موثر است. از این میوه اسانسی استخراج میکنند شبت شود شبث سذاب البر رازیانج کاذب دره رزنه کاذب و الان کوچک
معنی شود - جستجوی لغت در جدول جو
- شود
- شوید، گیاهی یک ساله با برگ های ریز معطر که به صورت خام و پخته خورده می شود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کوچ کردن، فارغ گشتن، رفع کردن
چادر، لحاف
چادر، لحاف، لباس شب
کج، منحنی، معوج
تکانه
خواستاری، شور، شادی
فایده، نفع، منفعت
احساس، شوق، نشاط، اشتیاق
بذله گو
استراق سمع
هستی، وجود، بودن
جسم تیره رنگ شبیه بخار یا ابر که هنگام سوختن چیزی از آن جدا می شود و بهوا می رود
نهر بسیار عظیم که پس از سیر در خشکی وارد دریا شود و بمعنی لخت و برهنه
کرم، بخشش، سخا، جوانمردی، دهش
ضمیر مشترک میان گوینده و شخص غائب، نفس و ذات و به معنی کلاه آهنی
درختی از تیره گزنه ها که خود دسته ای جداگانه را تشکیل میدهد. گلهایش منفرد الجنس است که گاهی برروی یک پایه هم گلهای نر موجود است و هم گلهای ماده و زمانی گلهای نر و ماده برروی دو پایه قرار دارند. گل آذینش سنبله یی و میوه آن بصورت شفتهای کوچک مرکبی است که پهلوی هم قرار گیرند، میوه درخت مذکور. یا توت سیاه. گونه ای توت که میوه اش قرمزتیره مایل بسیاه است و کاملاشبیه شاه توت است ولی بر خلاف آن میوه اش شیرین و تا حدی لزج است. شاخه های جوان این درخت مانند شاخه های بید مجنون بسوی زمین برمیگردد و شکل چتر زیبایی می یابد توت مجنون. یا توت فرنگی. یا توت مجنون
نفع و فایده، حاصل و منفعت اکسیدی که از ترکیب اکسیژن با سودیوم حاصل میشود، جسمی است سفید و جامد و جاذب الرطوبه و محرق که در آب بمقدار زیاد حل میشود و در بیشتر خواص شبیه پتاسیم میباشد و آنرا سودسوزان هم میگویند
خوشوقت، خوشحال، بیغم، خرم
اندکی، آهنگ (قصد)، زی (جانب)، مانندکردن، راندن شتران را، سراییدن
رمنده، گریخته
پارچه نازکی از کتان که در وقت خوابیدن بر روی کشند
پاداش دادن
چیز پر نمک، نمکین و هر چیز که طعم نمک در آن باشد و بمعنی آشوب
زنده دل، خوشگل، گستاخ
کاج از درختان
اصطلاح بازی فوتبال، ضربه سریع و تند به توپ و شوت کردن
مخلوط کردن، آمیختن
شنودن شنیدن: گفت و شنود