معنی شنود
شنود
استراق سمع
تصویر شنود
فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با شنود
شنود
شنود
شنودن شنیدن: گفت و شنود
فرهنگ لغت هوشیار
شنود
شنود
عمل شنیدن، دستگاه رسانه ای مخفی برای جاسوسی و کنترل مخالفان
فرهنگ فارسی معین
شنود
شنود
سمع، شنیدن
متضاد: گفت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خشنود
خشنود
قانع
فرهنگ واژه فارسی سره
شوند
شوند
علت
فرهنگ واژه فارسی سره
رنود
رنود
رندان
فرهنگ لغت هوشیار
جنود
جنود
جمع جند، پارسی تازی گشته گندها سپاهان جمع جند لشکرها سپاهها
فرهنگ لغت هوشیار
خشنود
خشنود
راضی، خوشحال، مسرور، خرسند، شادمان
فرهنگ لغت هوشیار
سنود
سنود
پشت باز نهادن، برآمدن برکوه، نزدیک پنجاه رسیدن
فرهنگ لغت هوشیار