جدول جو
جدول جو

معنی شوخناکی - جستجوی لغت در جدول جو

شوخناکی
انتسابی است به شوخناک، قریه ای از قراء سمرقند، از آنجاست ابوبکر احمد بن خلف راوی، (از انساب سمعانی ورق 340)
لغت نامه دهخدا
شوخناکی
حالت و چگونگی شوخناک، رجوع به شوخناک شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شوخگن، (آنندراج)، دنس، (زمخشری)، ریم گرفته، چرکین، (یادداشت مؤلف)، ناپاک و چرکین و آلودۀ به چرک، (ناظم الاطباء) : و ریشهاء تر و شوخناک را بگیرند آب انار ترش ... (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، ناکس و فرومایه، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
دهی است به سمرقند، (الانساب سمعانی ورق 340)
لغت نامه دهخدا
پرآشوبی
لغت نامه دهخدا
(خَ / خُو)
ترسناکی. هراسناکی
لغت نامه دهخدا
(شَ)
شرمندگی. شرمساری. خجلی. (یادداشت مؤلف). شرمگینی. (فرهنگ فارسی معین) :
نهاد از شرمناکی دست بر رخ
سپاسش برد و بازش داد پاسخ.
نظامی.
، حیا و شرم. کمرویی. (یادداشت مؤلف) :
بدین شرمناکی بدین خوب رسمی
بدین تازه رویی بدین خوش زبانی.
فرخی.
نارفته میانشان ز پاکی
الا نظری به شرمناکی.
نظامی.
بر آن کس چون ببخشد نشو خاکی
که دارد چون بنفشه شرمناکی.
نظامی.
لیلی به هزار شرمناکی
آمد بر آن غریب خاکی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
متدوّح، شاخ آور، پرشاخ
لغت نامه دهخدا
(خَ)
قریه ای از قرای سمرقند. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
شوره زار، شوره بوم: ارض سبخه، زمین شورناک، (یادداشت مؤلف)، اسباخ، شورناک گردیدن زمین، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آشوبناکی
تصویر آشوبناکی
پر آشوبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوفناکی
تصویر خوفناکی
ترسناکی مهیب بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوزناکی
تصویر سوزناکی
حالت و کیفیت سوزناک
فرهنگ لغت هوشیار
هوس داری: چون پیرشدی حافظ، از میکده بیرون آی رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
وحشت زایی، وحشت، وحشت زا بودن
دیکشنری اردو به فارسی
وحشتناکی، وحشت
دیکشنری اردو به فارسی