جدول جو
جدول جو

معنی شواد - جستجوی لغت در جدول جو

شواد
(شَ / شُ)
شوات. شوار. بوقلمون. سرخاب. شوات. (ناظم الاطباء) :
چو هدهد زمین بوسه دادم بشکر
سخن رنگ دادم چو پر شواد.
سوزنی.
و رجوع به شوات و شوار شود، شعله و زبانۀ آتش. (ناظم الاطباء). و ظاهراً در این معنی دگرگون شدۀ شرار است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شوان
تصویر شوان
(پسرانه)
گله بان، چوپان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گشواد
تصویر گشواد
(پسرانه)
کشواد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کشواد
تصویر کشواد
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر گودرز، سر دودمان گودرزیان و یکی از پهلوانان دوره فریدون پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نشواد
تصویر نشواد
(پسرانه)
نام پهلوانی تورانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شداد
تصویر شداد
(پسرانه)
نام فرزند عاد (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شغاد
تصویر شغاد
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر زال و برادر رستم پهلوان شاهنامه که رستم را با حیله و نیرنگ به قتل رساند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جواد
تصویر جواد
(پسرانه)
بخشنده، از نامهای خدواند، لقب امام نهم شیعیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عواد
تصویر عواد
عودنواز، نوازندۀ عود
فرهنگ فارسی عمید
(نَشْ)
نام پهلوانی تورانی است. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
نام پهلوان ایرانی: پایتخت کیکاوس پادشاه ایران و چهارم سپاه به گودرز گشواد سپرد. (مجمل التواریخ و القصص ص 49). رجوع به کشواد شود
لغت نامه دهخدا
(کَشْ)
نام پهلوان پایتخت کیکاووس پادشاه ایران. (برهان). نام پدر گودرز که پسر قارن بن کاوه سپهسالار فریدون فرخ بوده است. (آنندراج) (انجمن آرا) (رشیدی) :
چو بشنید گودرز کشواد تفت
شب تیره از کوه سویش برفت.
فردوسی.
قباد و چو کشواد زرین کلاه
بسی نامداران گیتی پناه.
فردوسی (شاهنامه ج 1 ص 87).
چاکرانند بر در تو کنون
برتر از طوس نوذر و کشواد.
فرخی
لغت نامه دهخدا
تصویری از شیاد
تصویر شیاد
مکار و حیله باز، فریب دهنده، حیله گر
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره چتریان که یک ساله است و ار تفاعش بین 30 سانتیمتر تا یک متر متغیر است. این گیاه در اکثر نقاط آسیا (از جمله ایران) و اروپای جنوبی و افریقا به طور خود رو می روید و غالبا کشت نیز میشود ریشه اش راست و مخروطی مایل به سفید و ساقه اش استوانه یی بی کرک و دارای خطوط طولی است. و در محل گره ها کمی فرو رفتگی دارد. برگهایش متناوب و دارای بریدگی های بسیار و بی کرک و گلهایش کوچک و زرد رنگند. است. میوه شوید کمی مسطح و دو فندقه ای است. میوه شوید دارای اثر محرک است. به علاوه باد شکن و مقوی معده و در ازدیاد شیر موثر است. از این میوه اسانسی استخراج میکنند شبت شود شبث سذاب البر رازیانج کاذب دره رزنه کاذب و الان کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهاد
تصویر شهاد
جمع شهد، انگبین های مومدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شواء
تصویر شواء
بریانی بریانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شواب
تصویر شواب
جمع شابه، زنان جوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوار
تصویر شوار
خوبی، حسن و جمال، فربهی ریاضت کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوارد
تصویر شوارد
مونث شارد، واحد شارد، جمع شوارد شرد. رمندگان، پریشانی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شواش
تصویر شواش
پراکندگی تباهی
فرهنگ لغت هوشیار
زبانه آشتش، دمای آتش، گرمای آفتاب، تیزی ورن (شهوت)، دشنام، بانگ فریاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوال
تصویر شوال
ماه عید فطر، ماه دهم از سال قمری شلوار و تنبان، زیر جامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شواه
تصویر شواه
جمع شاه، گوسپندان پوست سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوان
تصویر شوان
کنور (انبار غله) شبان چوپان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شواهد
تصویر شواهد
گواهان، جمع شاهد
فرهنگ لغت هوشیار
سخت مشکل دشوار، قوی نیروند، فراوان بسیار، تند، جابر ظالم، جمع شداد اشداء
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سواد
تصویر سواد
کالبد تن، کره زمین، و بمعنای سیاهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تواد
تصویر تواد
آهستگی درنگ همدوستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رواد
تصویر رواد
زمین پست و بلند و پر آب و علف، سبزه زار چراگاه مرتع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دواد
تصویر دواد
شتابنده تیز رو، کرم ریزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بواد
تصویر بواد
میرش مردن (فعل سوم شخص مفرد فعل دعایی از بودن) بود باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذواد
تصویر ذواد
دفاع کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جواد
تصویر جواد
سخی، لقب امام نهم شیعیان جهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوند
تصویر شوند
علت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مواد
تصویر مواد
ماتکان
فرهنگ واژه فارسی سره