- شهکار
- کار بزرگ و نمایان کاری که در آن هنر نمایی کرده باشند شهکار، کار بی مزد و مواجب بیگار
معنی شهکار - جستجوی لغت در جدول جو
- شهکار
- کار بزرگ و نمایان، ویژگی کاری که در آن هنرنمایی شده باشد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کار بزرگ، کار بی مزد
کاری که بحکم شاه باشد و مزد ندهد
آن که در شب کار کند کارگری که در کارخانه هنگام شب به کار پردازد
شکاف زمین برای زراعت شیار، زمینی که در آن شکاف ایجاد کرده باشند برای زراعت
هر که لایق و سزاوار پادشاهان باشد
نگهدارنده شهر نگهبان بلد: گردن هر مرکبی چون گردن قمری بطوق از کمد شهریار شهر گیر شهردار 0 (فرخی)، رئیس شهرداری
کار بزرگ و نمایان، ممتاز، برتر، برجسته
کار بی مزد که کسی را به زور به آن وادارند، برای مثال نکنی طاعت و آنگه که کنی سست و ضعیف / راست گویی که همه سخره و شاکار کنی (کسائی - مجمع الفرس - شاکار)
کسی که در شب گردش می کند، شبگرد، عسس، میر شب
دزدی که در شب دزدی می کند
دزدی که در شب دزدی می کند
هر چیز خوب و گران مایه، ویژگی آنچه درخور و لایق شاه باشد، با حالت شاهانه
شدکار، شیار، زمینی که آن را شیار کرده و تخم پاشیده باشند، زمین شیار شده
بیگار، کار بی مزد
کار بزرگ و نمایان، کاری که در آن هنرنمایی کرده باشند
شیار، زمینی که آن را شیار کرده و تخم پاشیده باشند، زمین شیار شده، برای مثال تا زنده ام مرا نیست جز مدح تو دگر کار / کشت و درودم این است خرمن همین و شدکار (رودکی - ۵۲۳)
قصد کشتن آدمی یا حیواناتی را، صید
ماهیانه دادن
هر حیوانی که آن را با تیر زده یا با دام می گیرند، حیوان صید شده، نخجیر، صید