جدول جو
جدول جو

معنی شهربانو - جستجوی لغت در جدول جو

شهربانو
(دخترانه)
شه بانو (همسر شاه)، ملکه، بانوی شهر، نام یکی از دختران یزدگرد پادشاه ساسانی و همسر امام حسین (ع) و مادر امام سجاد (ع)
تصویری از شهربانو
تصویر شهربانو
فرهنگ نامهای ایرانی
شهربانو
بانوی شهر، بانوی بزرگ، ملکه
تصویری از شهربانو
تصویر شهربانو
فرهنگ فارسی عمید
شهربانو
(شَ)
شهربانویه. مشهور آن است که وی دختر یزدگرد پادشاه ایران بوده است و در خلافت عمر اسیر شد وبه نکاح امام حسین (ع) درآمد و امام زین العابدین (ع) ازو متولد شد. نام هایی دیگر نیز بدو داده اند از جمله شاه زنان. رجوع شود به بحثی در بارۀ شهربانو (فصلی از کتاب چراغ روشنی در دنیای تاریک) :
نالش بکر خاطرم ز قضاست
گلۀ شهربانو از عمر است.
خاقانی.
یعنی که نقاب شهربانو
فاروق عجم ستان گشاید.
خاقانی.
لیکن تتبعات اخیر نشان داده است که این شهرت را اصلی نیست و یزدگرد را دختری بنام شهربانو نبوده است. برای اطلاع بر مآخذ داستان شهربانو رجوع به ربیع الابرار زمخشری و قابوس نامه و مجمل التواریخ شود
لغت نامه دهخدا
شهربانو
(شَ)
ملکه. بانوی شهر. (یادداشت مؤلف) :
بشوهر بود بانو را یکی شاه
بزرگ و نامور در کشور ماه
به پیری بارور شد شهربانو
تو گفتی در صدف افتاد لؤلو.
(ویس و رامین)
لغت نامه دهخدا
شهربانو
بیگم، شهبانو، ملکه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شهربان
تصویر شهربان
(پسرانه)
حاکم شهر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گوهربانو
تصویر گوهربانو
(دخترانه)
بانوی گرامی و اصیل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شادبانو
تصویر شادبانو
(دخترانه)
بانوی شاد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاهبانو
تصویر شاهبانو
(دخترانه)
ملکه، شهبانو، نام دختر فخرالدوله دیلمی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شکربانو
تصویر شکربانو
(دخترانه)
(به کسر شین) شکر (سنسکریت) + بانو (فارسی) بانوی شیرین و زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مهربانو
تصویر مهربانو
(دخترانه)
زنی که چون خورشید می درخشد، بانوی خورشید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شهبانو
تصویر شهبانو
(دخترانه)
شاه بانو ملکه، همسر شاه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شتربانی
تصویر شتربانی
نگهبانی شتر، ساربانی، شغل شتربان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شهبانو
تصویر شهبانو
بانوی شاه، ملکه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شهربان
تصویر شهربان
حاکم و نگهدارندۀ شهر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شش بانو
تصویر شش بانو
منظور ماه و پنج سیارۀ عطارد، زهره، مریخ، مشتری و زحل است، شش خاتون، شش عروس، شش بانوی پیر
فرهنگ فارسی عمید
اداره ای تابع وزارت کشور که وظیفۀ آن حفظ امنیت شهر و تعقیب بزه کاران بوده، نظمیه
فرهنگ فارسی عمید
(شَ)
شاه بانو. بانوی شاه. ملکه
لغت نامه دهخدا
(شَ یَ)
نامی از نامهای زنان ایرانی. (یادداشت مؤلف)، دختر یزدگرد و مادر حضرت زین العابدین (ع). (انجمن آرا) (آنندراج) : و مادرش (زین العابدین (ع)) شهربانویه بنت یزدجرد الفارسی، و فخر حسینیان بر حسنیان از این است که جدۀ ایشان شهربانویه بوده ست. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 4). و مادر او (زین العابدین (ع)) شهربانویه بنت یزدجردبن ملک. (تاریخ قم ص 196). رجوع به شهربانو و مزدیسنا ص 294 شود
لغت نامه دهخدا
(شَ)
شهروان. بزرگ و حاکم و نگاهدارندۀ شهر، و آنرا شهریار گفته اند. (از انجمن آرا). مرزبان. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شش بانو
تصویر شش بانو
شش سیاره: زحل مشتری مریخ زهره عطارد قمر (در نظر قدما)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتربانی
تصویر شتربانی
شغل شتربان نگهبانی شتر ساربانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهربان
تصویر شهربان
مرزبان، حاکم و نگهدارنده شهر
فرهنگ لغت هوشیار
اداره ایست که وظیفه آن حفظ امنیت شهر و استقرار نظم و تعقیب بزهکاران است و آن تابع وزارت کشور است نظمیه
فرهنگ لغت هوشیار
شهربانو ملکه. توضیح طبق فرمان محمد رضا شاه پهلوی (1340 ه. ش) ملکه ایران بلقب فوق خوانده شد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهبانو
تصویر شهبانو
((شَ))
ملکه، همسر شاه
فرهنگ فارسی معین
اداره ای که وظیفه آن حفظ امنیت شهر و استقرار نظم و تعقیب بزهکاران است و آن تابع وزارت کشور است، نظمیه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شهربانی
تصویر شهربانی
پلیس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شهبانو
تصویر شهبانو
ملکه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مهربانی
تصویر مهربانی
عطوفت، لطف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شهربان
تصویر شهربان
مامور پلیس، پلیس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شهرگانی
تصویر شهرگانی
تمدن
فرهنگ واژه فارسی سره
کلانتری، نظمیه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بیگم، شهربانو، ملکه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
شهربانو نام زن
فرهنگ گویش مازندرانی