- شنیده
- مطلبی که به گوش رسیده باشد شنوده مسموع
معنی شنیده - جستجوی لغت در جدول جو
- شنیده
- شنوده، ویژگی مطلبی یا سخنی که به گوش رسیده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ناشنیده: ... این سوال را نشنیده گرفت. یا بحق حرفهای نشنیده. پس از شنیدن خبری تعجب آور گویند
روان با شوکت و خشمت
گل یا میوه از درخت کنده شده، برگزیده منتخب، بر بالای هم قرار داده بنظم و ترتیب، گسترده و پهن شده بنظم و ترتیب
پسندیده، نامدار، معروف
بافته منسوج، پرده عکنبوت تار عنکبوت
مونث شدید سختوات شماره آن دردبیره فارسی تازی هشت است: همزه - د - ت - طاء - ب - قاف - ک - ج، بدامد گرفتاری مونث شدید، جمع شداید (شدائد)
شعله ور فروزان
استماع، گوش کردن، شنودن
رمیده، آشفته، بی هوش
لغزیده، افتاده، پژمرده
مؤنث واژۀ شهید، کشته شده در راه خدا
چیده، ویژگی گل یا میوه که از درخت کنده شده، ویژگی آنچه از میان چیزهایی برگزیده و جداشده باشد، گزیده، ویژگی آنچه با نظم و ترتیب در کنار هم یا روی هم قرار داده شده
بافته شده، تفته، تفنه، تنته، تنسته، تینه، تنه
سرمازده، گیاه یا درخت یا میوه که از سرما آسیب دیده باشد، عضوی از بدن که از سرما آسیب دیده و دچار سرمازدگی شده باشد
نشیده در فارسی سرود ترانه واحد نشید، جمع نشائد نشیدات
معروف، شهرت یافته
((خَ دِ یا دَ))
فرهنگ فارسی معین
سروده، خوانده شده، دانای در کار سرود، موسیقی دان، صدا و آوازی که در میان دو کوه و گنبد و مانند آن پیچد
بوییده، مشموم
معروف، مشهور، برای مثال ز شیران توران خنیده تویی / جهان جوی و هم رزم دیده تویی (فردوسی۴ - ۴۰۸) ، از این آشناروی تو داستان / خنیده نیامد بر راستان (نظامی۵ - ۷۶۲)
درک کردن صدا به وسیلۀ قوۀ شنوایی، گوش دادن، درک کردن بوی چیزی
слышать
hören
słyszeć