- شنگیدن (مُ جَسْ سَ شُ دَ)
جنبیدن سر و گوش. خواستار شوخی و بازی و تفریح و عیش و نشاط بودن. داشتن هوسهایی که معمولاً جوانان و نوجوانان از دختران و پسران نوبلوغ از آنها برخوردارند. (فرهنگ عامیانۀ جمالزاده).
- شنگیدن دل برای چیزی یا کسی، خواهان آن بودن. در تداول عامه، دل من، دل او برای فلان میان عشق و هوس به نوبت می زند. (یادداشت مؤلف) : کیه کیه در میزنه من دلم می شنگه. در با لنگر میزنه من دلم می شنگه. (از تصنیف شیدا) (یادداشت مؤلف)
- شنگیدن دل برای چیزی یا کسی، خواهان آن بودن. در تداول عامه، دل من، دل او برای فلان میان عشق و هوس به نوبت می زند. (یادداشت مؤلف) : کیه کیه در میزنه من دلم می شنگه. در با لنگر میزنه من دلم می شنگه. (از تصنیف شیدا) (یادداشت مؤلف)
