معنی شنوع - جستجوی لغت در جدول جو

شنوع

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شنیع — تصویر شنیع

قبیح، زشت

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از قنوع — تصویر قنوع

کسی که به آنچه قسمت و بهره اش شده راضی و خشنود باشد، قناعت کننده، قانع

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از شروع — تصویر شروع

آغاز کردن به کاری، کاری را آغاز کردن، ابتدا، آغاز
شروع کردن: آغاز کردن، آغازیدن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تنوع — تصویر تنوع

گونه گونه شدن، جوربه جور شدن، گوناگون بودن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از قنوع — تصویر قنوع

خواستن و سؤال کردن، راضی بودن به قسمت خود

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از شیوع — تصویر شیوع

فاش شدن، آشکار شدن، ظاهر و هویدا شدن

فرهنگ فارسی عمید

(مَ)

مشهور. (منتهی الارب). مشهور در قباحت. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)

لغت نامه دهخدا

تصویری از تنوع — تصویر تنوع

نوع نوع شدن، گوناگون شدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شیوع — تصویر شیوع

آشکار شدن خبر، مشهور و متداول شدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ینوع — تصویر ینوع

سرخی خون

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نشوع — تصویر نشوع

داروی چکاندنی

فرهنگ لغت هوشیار

قانع بنگرید به قانع قناعه بنگرید به قناعه و آز، خاکبوسی درخواست خاکسارانه قانع

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از سنوع — تصویر سنوع

خوب و نیکو گردیدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دنوع — تصویر دنوع

زفتیدن زفت گشتن، ناکسی فرومایگی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رنوع — تصویر رنوع

برگشتن گونه، پژمریدن، کاهیدن، لاغر شدن، بازی کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شنوا — تصویر شنوا

شنونده سنیع

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از خنوع — تصویر خنوع

غدار، مکار، پیمان شکن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شنیع — تصویر شنیع

زشت، قبیح

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شنود — تصویر شنود

شنودن شنیدن: گفت و شنود

فرهنگ لغت هوشیار

جمع شمع، سپندار ها شماله ها شوخی کردن، بازی کردن، پراکندگی، ترک دادن چیزی را خندان بازیگر شوخ: زن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شروع — تصویر شروع

آغاز گشتن، شروع شدن، ابتدا کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شنون — تصویر شنون

فربه، لاغر از واژگان دو پهلو

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شنوف — تصویر شنوف

جمع شنف، سخته های گوش

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شنوص — تصویر شنوص

آویزان شدن، بایسته گرفتن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تنوع — تصویر تنوع

((تَ نَ وُّ))

گوناگون شدن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از شروع — تصویر شروع

((شُ))

آغاز کردن، آغاز، ابتدا

فرهنگ فارسی معین

تصویری از شنیع — تصویر شنیع

((شَ))

زشت، هولناک

فرهنگ فارسی معین

تصویری از شنود — تصویر شنود

((شُ))

عمل شنیدن، دستگاه رسانه ای مخفی برای جاسوسی و کنترل مخالفان

فرهنگ فارسی معین

تصویری از شنوا — تصویر شنوا

((ش نَ))

شنونده، سمیع

فرهنگ فارسی معین

تصویری از شیوع — تصویر شیوع

((شُ))

فاش شدن، رایج شدن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از قنوع — تصویر قنوع

((قَ))

قانع

فرهنگ فارسی معین

تصویری از شروع — تصویر شروع

آغاز

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از شیوع — تصویر شیوع

گسترش

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از شنود — تصویر شنود

استراق سمع

فرهنگ واژه فارسی سره