- شنو
- شنونده و دریابنده
معنی شنو - جستجوی لغت در جدول جو
- شنو
- شنیدن، پسوند متصل به واژه به معنای شنونده مثلاً پند شنو، نصیحت شنو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
استراق سمع
فربه، لاغر از واژگان دو پهلو
جمع شنف، سخته های گوش
آویزان شدن، بایسته گرفتن
شنودن شنیدن: گفت و شنود
شنونده سنیع
شنونده، گوش دهنده
شنوا شنونده. نوعی سیگار که بنام شهر اشنو (اشنویه) (آذربایجان) نامیده شده
راضی، شاد شادمان خوشحال
خشنود، شاد، شادمان، خوشحال، راضی، قانع
نام تجاری نوعی سیگار که به نام شهر اشنو یا اشنویه (از شهرهای آذربایجان غربی) نامیده شده
غله درو کرده توده ساخته خرمن گندم و جو و کاه و مانند آن، غله
نزدیک شدن نزدیک بودن
شاد، یکسان
مانند او مثل او
پاسی از شب
کج، خمیده، خمدار، کوهه زین، کژی، هم آوای سرو، جانب، کژی
دشنامگویی
قوت و توانائی
پیش افتادن، کندن، پایان، تگ ته، خاک چاه، افسار شتر، سبد، پیش افتادن سبقت گرفتن، کندن (چنان که خاک را از چاه)، غایت هر چیز نهایت، غور تک ته، زمام ناقه مهار شتر، پشکل شتر، زنبیل
فراخی گام، درون، بازکردن دهان را، بازشدن دهان
گریستن، نیاز، اندوه، اندوهاندن، شادانیدن ازواژگان دوپهلو
اندکی، آهنگ (قصد)، زی (جانب)، مانندکردن، راندن شتران را، سراییدن
انگبین
خوش حرکات شیرین رفتار ظریف: شاهد شوخ شنگ، خوشگل، عیار، دزد راهزن. یا شنگ و مشنگ. دزد و راهزن، شنگول شادمان، حیله گر محیل. گیاهی است از تیره مرکبان که علفی و دارای برگهای متناوب است. میوه اش فندقه و گلهایش به صورت کاپیتول در انتهای ساقه قرار دارند. شنگ دارای گونه های مختلف است که همه در آب و هواهای معتدل آسیا (از جمله ایران) و اروپا و افریقا می رویند. چون شنگ یکی از سبزیهای خوردنی می باشد و در اغذیه مصرف میشود در بعضی نقاط آن را می کارند سنسفیل سلسفیل اسپلنج اسفلنج. یا شنگ چمنی. گونه ای شنگ که دارای برگهای باریکتر از شنگ معمولی است. لحیه التیس ذنب الخیل
دار زدن، فرو آویختن، بستن چیزی را به چیزی تاوان خونبها، ریسمان، پس مانده
گوشواره
دشنام دادن، رسوا کردن، خوار داشتن، دست کم گرفتن زشت دیدن، زشت پنداشتن زشت، ریش ریش از پارچه و جامه