جدول جو
جدول جو

معنی شنو - جستجوی لغت در جدول جو

شنو
شنونده و دریابنده
تصویری از شنو
تصویر شنو
فرهنگ لغت هوشیار
شنو
شنیدن، پسوند متصل به واژه به معنای شنونده مثلاً پند شنو، نصیحت شنو
تصویری از شنو
تصویر شنو
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شنود
تصویر شنود
استراق سمع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شنون
تصویر شنون
فربه، لاغر از واژگان دو پهلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنوف
تصویر شنوف
جمع شنف، سخته های گوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنوص
تصویر شنوص
آویزان شدن، بایسته گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنود
تصویر شنود
شنودن شنیدن: گفت و شنود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنوا
تصویر شنوا
شنونده سنیع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنود
تصویر شنود
((شُ))
عمل شنیدن، دستگاه رسانه ای مخفی برای جاسوسی و کنترل مخالفان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شنوا
تصویر شنوا
((ش نَ))
شنونده، سمیع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شنوا
تصویر شنوا
شنونده، گوش دهنده
فرهنگ فارسی عمید
شنوا شنونده. نوعی سیگار که بنام شهر اشنو (اشنویه) (آذربایجان) نامیده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشنو
تصویر خشنو
راضی، شاد شادمان خوشحال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشنو
تصویر خشنو
خشنود، شاد، شادمان، خوشحال، راضی، قانع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشنو
تصویر اشنو
((اُ))
نوعی سیگار که به نام شهر اشنو (اشنویه آذربایجان) نامیده شده است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خشنو
تصویر خشنو
((خُ))
خشنود
فرهنگ فارسی معین
نام تجاری نوعی سیگار که به نام شهر اشنو یا اشنویه (از شهرهای آذربایجان غربی) نامیده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آنو
تصویر آنو
(دخترانه)
در دین بابلی، نام خدای آسمان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بنو
تصویر بنو
غله درو کرده توده ساخته خرمن گندم و جو و کاه و مانند آن، غله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دنو
تصویر دنو
نزدیک شدن نزدیک بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رنو
تصویر رنو
شاد، یکسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چنو
تصویر چنو
مانند او مثل او
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انو
تصویر انو
پاسی از شب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنو
تصویر حنو
کج، خمیده، خمدار، کوهه زین، کژی، هم آوای سرو، جانب، کژی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنو
تصویر خنو
دشنامگویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنو
تصویر تنو
قوت و توانائی
فرهنگ لغت هوشیار
پیش افتادن، کندن، پایان، تگ ته، خاک چاه، افسار شتر، سبد، پیش افتادن سبقت گرفتن، کندن (چنان که خاک را از چاه)، غایت هر چیز نهایت، غور تک ته، زمام ناقه مهار شتر، پشکل شتر، زنبیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحو
تصویر شحو
فراخی گام، درون، بازکردن دهان را، بازشدن دهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شجو
تصویر شجو
گریستن، نیاز، اندوه، اندوهاندن، شادانیدن ازواژگان دوپهلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شدو
تصویر شدو
اندکی، آهنگ (قصد)، زی (جانب)، مانندکردن، راندن شتران را، سراییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرو
تصویر شرو
انگبین
فرهنگ لغت هوشیار
خوش حرکات شیرین رفتار ظریف: شاهد شوخ شنگ، خوشگل، عیار، دزد راهزن. یا شنگ و مشنگ. دزد و راهزن، شنگول شادمان، حیله گر محیل. گیاهی است از تیره مرکبان که علفی و دارای برگهای متناوب است. میوه اش فندقه و گلهایش به صورت کاپیتول در انتهای ساقه قرار دارند. شنگ دارای گونه های مختلف است که همه در آب و هواهای معتدل آسیا (از جمله ایران) و اروپا و افریقا می رویند. چون شنگ یکی از سبزیهای خوردنی می باشد و در اغذیه مصرف میشود در بعضی نقاط آن را می کارند سنسفیل سلسفیل اسپلنج اسفلنج. یا شنگ چمنی. گونه ای شنگ که دارای برگهای باریکتر از شنگ معمولی است. لحیه التیس ذنب الخیل
فرهنگ لغت هوشیار
دار زدن، فرو آویختن، بستن چیزی را به چیزی تاوان خونبها، ریسمان، پس مانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنف
تصویر شنف
گوشواره
فرهنگ لغت هوشیار
دشنام دادن، رسوا کردن، خوار داشتن، دست کم گرفتن زشت دیدن، زشت پنداشتن زشت، ریش ریش از پارچه و جامه
فرهنگ لغت هوشیار