هر یک از استخوان های ریز که به ترتیب در میان دهان انسان و حیوان در دو فک بالا و پایین قرار گرفته و با آن ها غذا جویده می شود. تعداد دندان ها در انسان در کودکی بیست عدد است که آن ها را دندان شیری می گویند و از هفت سالگی به تدریج می ریزد و در جای آن ها ۳۲ دندان دیگر درمی آید که عبارت است از دندان های پیش، دندان های نیش، دندان های آسیا، دندان های عقل دندان آسیا: در علم زیست شناسی دندان های عقب دهان که دارای تاج پهن و ناهموار است. نوع کوچک آن دارای یک ریشه است و بزرگ آن دو یا سه ریشه دارد و تعداد آن ها در هر فک ده عدد است، نوع بزرگ آن را دندان کرسی هم می گویند، طواحن دندان پیش: در علم زیست شناسی دندان های تیز جلو دهان که دو در بالا و دو در پایین قرار دارند، ثنایا دندان تیز کردن: کنایه از طمع کردن، قصد ربودن چیزی کردن دندان داشتن: کنایه از کینه و دشمنی داشتن نسبت به کسی دندان زدن: دندان فرو بردن به چیزی دندان عقل: در علم زیست شناسی آخرین دندان های آسیا که تعداد آن ها چهار عدد است دو در بالا و دو در پایین و در انتهای ردیف دندان های آسیا می روید دندان نمودن: ترسانیدن مثل دهان باز کردن و دندان نشان دادن جانور درنده در هنگام حمله، کنایه از اظهار قدرت کردن دندان نیش: در علم زیست شناسی چهار دندان نوک تیز که دو در بالا و دو در پایین در کنار دندان های پیش جا دارد، انیاب به دندان بودن: کنایه از مناسب بودن، درخور بودن، باب دندان بودن
هر یک از استخوان های ریز که به ترتیب در میان دهان انسان و حیوان در دو فک بالا و پایین قرار گرفته و با آن ها غذا جویده می شود. تعداد دندان ها در انسان در کودکی بیست عدد است که آن ها را دندان شیری می گویند و از هفت سالگی به تدریج می ریزد و در جای آن ها ۳۲ دندان دیگر درمی آید که عبارت است از دندان های پیش، دندان های نیش، دندان های آسیا، دندان های عقل دندان آسیا: در علم زیست شناسی دندان های عقب دهان که دارای تاج پهن و ناهموار است. نوع کوچک آن دارای یک ریشه است و بزرگ آن دو یا سه ریشه دارد و تعداد آن ها در هر فک ده عدد است، نوع بزرگ آن را دندان کرسی هم می گویند، طواحن دندان پیش: در علم زیست شناسی دندان های تیز جلو دهان که دو در بالا و دو در پایین قرار دارند، ثنایا دندان تیز کردن: کنایه از طمع کردن، قصد ربودن چیزی کردن دندان داشتن: کنایه از کینه و دشمنی داشتن نسبت به کسی دندان زدن: دندان فرو بردن به چیزی دندان عقل: در علم زیست شناسی آخرین دندان های آسیا که تعداد آن ها چهار عدد است دو در بالا و دو در پایین و در انتهای ردیف دندان های آسیا می روید دندان نمودن: ترسانیدن مثل دهان باز کردن و دندان نشان دادن جانور درنده در هنگام حمله، کنایه از اظهار قدرت کردن دندان نیش: در علم زیست شناسی چهار دندان نوک تیز که دو در بالا و دو در پایین در کنار دندان های پیش جا دارد، انیاب به دندان بودن: کنایه از مناسب بودن، درخور بودن، باب دندان بودن
آنقدر، آن اندازه، برای مثال عهد و پیمان فلک را نیست چندان اعتبار / عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم (حافظ - ۶۹۲ حاشیه) زیاد مثلاً این کار زحمت چندانی ندارد، پسوند متصل به واژه به معنای برابر مثلاً دوچندان چندان که: آن اندازه که، آن مقدارکه، همین که، به محض اینکه، هراندازه که
آنقدر، آن اندازه، برای مِثال عهد و پیمان فلک را نیست چندان اعتبار / عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم (حافظ - ۶۹۲ حاشیه) زیاد مثلاً این کار زحمت چندانی ندارد، پسوند متصل به واژه به معنای برابر مثلاً دوچندان چندان که: آن اندازه که، آن مقدارکه، همین که، به محض اینکه، هراندازه که
آن قدر آن اندازه: (و اگر آب نیابد یا چندان یا بد که خوردن ویرا و رفیقان ویرا چیزی بسر نیامد) (کشف الاسرار)، تا آن زمان: (چندان بمان که خرقه ازرق کند قبول بخت جوانت از فلک پیر ژنده پوش) (حافظ) یا چندان که. آن مقدار که آن اندازه که: (بیک تیمم بیش از یک فریضه گزاردن رواست همچنانکه بیک طهارت چندانکه خواهد فرایض نماز گرازد) (کشف الاسرار)، هر قدر که: (چندانکه گفتم غم باطمینان درمان نکردند مسکین غریبان) (حافظ)، همینکه بمحض اینکه: (چندانکه مقربان حضرت بر حال من وقوف یافتند و باکرام در آوردند) (گلستان)
آن قدر آن اندازه: (و اگر آب نیابد یا چندان یا بد که خوردن ویرا و رفیقان ویرا چیزی بسر نیامد) (کشف الاسرار)، تا آن زمان: (چندان بمان که خرقه ازرق کند قبول بخت جوانت از فلک پیر ژنده پوش) (حافظ) یا چندان که. آن مقدار که آن اندازه که: (بیک تیمم بیش از یک فریضه گزاردن رواست همچنانکه بیک طهارت چندانکه خواهد فرایض نماز گرازد) (کشف الاسرار)، هر قدر که: (چندانکه گفتم غم باطمینان درمان نکردند مسکین غریبان) (حافظ)، همینکه بمحض اینکه: (چندانکه مقربان حضرت بر حال من وقوف یافتند و باکرام در آوردند) (گلستان)
هر یک از ساختمانهای سخت استخوانی که در دو فک بالا و پائین مهره داران، یا در سایر استخوانهای جدار دهان یا حلق جایگزین اند و برای جویدن غذا بکار می رود و نیز بعنوان سلاخ تعرضی و دفاعی بکار می رود
هر یک از ساختمانهای سخت استخوانی که در دو فک بالا و پائین مهره داران، یا در سایر استخوانهای جدار دهان یا حلق جایگزین اند و برای جویدن غذا بکار می رود و نیز بعنوان سلاخ تعرضی و دفاعی بکار می رود
بخش سخت و محکم در دهان جانوران که عمل جویدن را انجام می دهد دندان گیر کردن: کنایه از عاشق یا خواهان شدن دندان تیز کردن: کنایه از آماده یا خواستار به دست آوردن چیزی شدن دندان رو جگر گذاشتن: کنایه از صبر و شکیبایی کردن
بخش سخت و محکم در دهان جانوران که عمل جویدن را انجام می دهد دندان گیر کردن: کنایه از عاشق یا خواهان شدن دندان تیز کردن: کنایه از آماده یا خواستار به دست آوردن چیزی شدن دندان رو جگر گذاشتن: کنایه از صبر و شکیبایی کردن