جدول جو
جدول جو

معنی خندان

خندان((خَ))
خنده کننده، در حال خندیدن، شکوفه کننده، هر چیز شکفته، مانند غنچه، انار، پسته
تصویری از خندان
تصویر خندان
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با خندان

خندان

خندان
خنده کننده، درحال خندیدن، خَندَندِه، ضاحِک، ضَحوک، خَنداخَند، خَندِه ناک، سَبُک روح، شِکُفتِه، مُنبَسِط، خَندِه رو، خَندناک
کنایه از شکفته و بازشده مثلاً گل خندان، پستۀ خندان
بن مضارعِ خنداندن
خندان
فرهنگ فارسی عمید