معنی شنبویه - جستجوی لغت در جدول جو

شنبویه

لغت نامه دهخدا

شنبلید

(دخترانه)

نام کوچکترین دختر برزین، از شخصیتهای شاهنامه، یکی از همسران بهرام گور پادشاه ساسانی، نام گل

فرهنگ نامهای ایرانی

شهرویه

(دخترانه)

نام دختر خسروپرویز پادشاه ساسانی

فرهنگ نامهای ایرانی

شاهویه

(پسرانه)

نام در برزویه دانشمند ایرانی، مترجم کلیله و دمنه

فرهنگ نامهای ایرانی

شارویه

(پسرانه)

شیرویه

فرهنگ نامهای ایرانی

سیبویه

(پسرانه)

سیب کوچک، بوی سیب، نام دانشمند نحوی نامدار در قرن دوم که در شیراز می زیسته است

فرهنگ نامهای ایرانی

تنبوشه

لولۀ سفالی کوتاه که در زیر زمین یا میان دیوار برای ساختن راه آب به کار می رود، گنگ، موری

فرهنگ فارسی عمید

انبوبه

انبوب ها، فاصلۀ میان دو بند یا گره نی، جمع واژۀ انبوب

فرهنگ فارسی عمید

شعوبیه

در دورۀ بنی امیه، گروهی از مسلمانان، به ویژه ایرانیان که قائل به برتری عجم بر عرب بوده و عرب را تحقیر می کردند

فرهنگ فارسی عمید

زنبوره

زنبورک، در امور نظامی نوعی پیکان یا سلاح نوک تیز

فرهنگ فارسی عمید

شنبلیله

گیاهی علفی و یک ساله، با شاخه های نازک و گل های زرد که به عنوان سبزی خوراکی و معمولاً به صورت پخته مصرف می شود، شملید، شنبلید، شلمیز، حلبة

فرهنگ فارسی عمید

شنگویر

زنجبیل، گیاهی پایا، با برگ های دراز و باریک شبیه برگ نی، گل هایی خوشه ای و زرد رنگ و ساقه ای معطر که مزه ای تند دارد و به عنوان ادویه و دارو به کار می رود

فرهنگ فارسی عمید

بوبویه

هدهد، پرنده ای خاکی رنگ، کوچک تر از کبوتر با خال های زرد، سیاه و سفید که روی سرش دسته ای پر به شکل تاج یا شانه دارد، در خوش خبری به او مثل می زنند، مرغ سلیمان، پوپو، شانه سرک، بدبدک، پوپش، بوبو، پوپ، پوپک، کوکله، بوبه، شانه سر، پوپؤک، بوبک، شانه به سر

هُدهُد، پرنده ای خاکی رنگ، کوچک تر از کبوتر با خال های زرد، سیاه و سفید که روی سرش دسته ای پَر به شکل تاج یا شانه دارد، در خوش خبری به او مثل می زنند، مُرغِ سُلِیمان، پوپو، شانِه سَرَک، بَدبَدَک، پوپَش، بوبو، پوپ، پوپَک، کوکَلِه، بوبِه، شانِه سَر، پوپُؤَک، بوبَک، شانِه بِه سَر

فرهنگ فارسی عمید

نبویه

(نَ بَ وی یَ)

منسوب به نبی. نبوی

لغت نامه دهخدا

شبویه

(شَبْ بو یَ)

نام اجدادی است. (وفیات الاعیان ج 2 ص 27)

لغت نامه دهخدا

شنبوی

(شَمْ)

شب بوی. (ناظم الاطباء). رجوع به شب بوی شود

لغت نامه دهخدا

شنبلید

گیاهی است از تیره سوسنی ها جزو دسته سورنجانها که دارای پیازهای تخم مرغی شکل باندازه شاه بلوط می باشد، پوست پیازها قهوه یی رنگ و مغزش سفید و شیرین مزه است. کاسبرگهای این گیاه از گلبرگها بزرگترند و مادگی دارای سه شاخه است و گلهایش منفردند. پیازهای شنبلید در تداوی به عنوان مدر و ضد نقرس به کار می رفته اند سورنجان مصری اصابع مصری شقلیل حافر المهر قولون طیر ناغی اکنه عکنه عقنه فعطله قلب الارض مخمور چیچکی شنبلیت

معنی شنبویه - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما