- شناگر
کسی که در آب شنا می کند، کسی که شناوری بداند، آشنا به آب، آب ورز
معنی شناگر - جستجوی لغت در جدول جو
- شناگر(شِ گَ)
آشناگر. آشناور. شناور. شنوگر. آب ورز. سباح. آب باز. شناکننده. او که شنا کند. (یادداشت مؤلف). کسی که در آب شنا کند. آب آشنا.
- امثال:
آب نمی بیند اگرنه شناگر قابلی است.
، آنکه شغلش شنا کردن است. و آن غیر شناور است، چه شناور اوست که اکنون شنا میکند. (یادداشت مؤلف).
- جانوران شناگر، شناگران. راسته ای از جانوران پستاندار که با زندگی دریایی خو گرفته اند و ساختمان بدن آنها با زندگی در آب سازش یافته است. قطاسها. آب بازان. (فرهنگ فارسی معین) (جانورشناسی عمومی ج 1 ص 214)
- امثال:
آب نمی بیند اگرنه شناگر قابلی است.
، آنکه شغلش شنا کردن است. و آن غیر شناور است، چه شناور اوست که اکنون شنا میکند. (یادداشت مؤلف).
- جانوران شناگر، شناگران. راسته ای از جانوران پستاندار که با زندگی دریایی خو گرفته اند و ساختمان بدن آنها با زندگی در آب سازش یافته است. قطاسها. آب بازان. (فرهنگ فارسی معین) (جانورشناسی عمومی ج 1 ص 214)
- شناگر
شناور، آب باز، شنا کننده
- شناگر((ش گَ))
کسی که در آب شنا کند
- شناگر
السّبّاح
- شناگر
Swimmer, Swimming
- شناگر
nageur, nageant
- شناگر
nuotatore
- شناگر
пловец , плавающий
- شناگر
Schwimmer, schwimmend
- شناگر
плавець , плаваючий
- شناگر
pływak, pływający
- شناگر
游泳者 , 游泳的
- شناگر
nadador
- شناگر
সাঁতারু , সাঁতার
- شناگر
تیراک , تیرنے والا
- شناگر
nadador
- شناگر
นักว่ายน้ำ , ว่ายน้ำ
- شناگر
mwogeleaji, mrembo
- شناگر
yüzücü, yüzme
- شناگر
泳者 , 泳ぐ
- شناگر
수영선수 , 수영하는
- شناگر
perenang
- شناگر
तैराक , तैरता हुआ
- شناگر
zwemmer, zwemmend
- شناگر
שַׂחְיָן , שׁוֹחֶה
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آب بازی، سباحت، شناوری