- شناوری
عمل شناور، شنا کردن روی آب
معنی شناوری - جستجوی لغت در جدول جو
- شناوری (شِ وَ)
عمل شناور. سباحت. آب ورزی. (ناظم الاطباء). شنا کردن روی آب. حرکت کردن روی آب. شناگری. سباحت. (فرهنگ فارسی معین) :
چنان بگریم از این پس که مرد بتواند
در آب دیدۀ سعدی شناوری آموخت.
سعدی.
هش دار تا نیفکندت پیروی نفس
در ورطه ای که سود ندارد شناوری.
سعدی.
تذریع، فراخ کردن بازو را در شناوری. سبح، سباحه، عمج، شناوری نمودن. (منتهی الارب).
- شناوری کردن، شنا کردن. (ناظم الاطباء)
چنان بگریم از این پس که مرد بتواند
در آب دیدۀ سعدی شناوری آموخت.
سعدی.
هش دار تا نیفکندت پیروی نفس
در ورطه ای که سود ندارد شناوری.
سعدی.
تذریع، فراخ کردن بازو را در شناوری. سبح، سباحه، عمج، شناوری نمودن. (منتهی الارب).
- شناوری کردن، شنا کردن. (ناظم الاطباء)
- شناوری
عمل شناور شنا کردن روی آب سباحت شناگری
- شناوری
الطّفو
- شناوری
Levitation, Flotation
- شناوری
flottabilité, lévitation
- شناوری
การลอยตัว , การลอย
- شناوری
شناوری
- شناوری
شناوری , پرواز
- شناوری
ভাসমানতা , ভাসমানতা
- شناوری
浮力 , 浮揚
- شناوری
uwezo wa kuogelea, kusimama hewani
- شناوری
yüzenlik, levitasyon
- شناوری
ציפה , רֵפִּים
- شناوری
부력 , 부양
- شناوری
daya apung, levitasi
- شناوری
तैरना , तैराकी
- شناوری
drijfvermogen, levitatie
- شناوری
flotación, levitación
- شناوری
galleggiamento, levitazione
- شناوری
flutuação, levitação
- شناوری
浮动 , 悬浮
- شناوری
wyporność, lewitacja
- شناوری
плавучість , левітація
- شناوری
Auftrieb, Levitation
- شناوری
плавание , левитация
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
