جدول جو
جدول جو

معنی شناساننده - جستجوی لغت در جدول جو

شناساننده
آشنا کننده
تصویری از شناساننده
تصویر شناساننده
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آماساننده
تصویر آماساننده
آماساننده
آنکه آماساند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شناسانیدن
تصویر شناسانیدن
شناسانیدن
آشنا کردن معرفی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آماساننده
تصویر آماساننده
آماساننده
آنکه یا آنچه سبب بادکردگی و تورم شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شناسانیدن
تصویر شناسانیدن
شناسانیدن
((ش دَ))
شناساندن، آشنا کردن، معرفی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شناساندن
تصویر شناساندن
شناساندن
معرفی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شناساندن
تصویر شناساندن
شناساندن
آشنا کردن، تعریف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شناساندن
تصویر شناساندن
شناساندن
آشنا ساختن، معرفی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شنواننده
تصویر شنواننده
شنواننده
ویژگی آنکه مطلبی را به گوش دیگری برساند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناداننده
تصویر ناداننده
ناداننده
آنکه نمی داند جاهل مقابل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناسازنده
تصویر ناسازنده
ناسازنده
بدسلوک، بدرفتار، جاهل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شناسنده
تصویر شناسنده
شناسنده
آن که چیزی یا کسی را بشناسد آگاه مطلع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شناسنده
تصویر شناسنده
شناسنده
آگاه، دانا، عارف، آنکه کسی یا چیزی را می شناسد
فرهنگ فارسی عمید