معرب آن نیز شمعدان است و به صورت شمعدانات و شماعدین جمع بندند. ظرفی که در آن شمع قرار گیرد. (فرهنگ فارسی معین) (از اقرب الموارد). ظرفی که در آن شمع چراغ را می گذارند. قندیل. کبه دان. (ناظم الاطباء). آنچه در آن شمع نهند سوختن و روشنی دادن را، مانند پیه سوز که پیه در آن نهند همین مقصود را. (یادداشت مؤلف). از قبیل چراغدان. (آنندراج). استوانۀ کوتاه دیواره به قطر شمعی که بر پایه ای نصب باشد و بن شمع در آن استوانه نهند و چون گیرد شمع را در استوانۀ بلورین قرار دهند و آن را لاله گویند: اشک نیاز ریخته چشم تو شمعوار وز سوز روضۀ نبوی شمعدان شده. خاقانی. لاله در بزم چمن شمع معنبر برفروخت بهر شمعش نرگس از زر شمعدان می آورد. خواجه سلمان (از آنندراج). امید هست که روشن بودبر او شب کور که شمعدان مکارم ز پیش بفرستاد. سعدی. ، لگن. (یادداشت مؤلف) (تفلیسی) (زمخشری). لقن. (یادداشت مؤلف)
معرب آن نیز شمعدان است و به صورت شمعدانات و شماعدین جمع بندند. ظرفی که در آن شمع قرار گیرد. (فرهنگ فارسی معین) (از اقرب الموارد). ظرفی که در آن شمع چراغ را می گذارند. قندیل. کبه دان. (ناظم الاطباء). آنچه در آن شمع نهند سوختن و روشنی دادن را، مانند پیه سوز که پیه در آن نهند همین مقصود را. (یادداشت مؤلف). از قبیل چراغدان. (آنندراج). استوانۀ کوتاه دیواره به قطر شمعی که بر پایه ای نصب باشد و بن شمع در آن استوانه نهند و چون گیرد شمع را در استوانۀ بلورین قرار دهند و آن را لاله گویند: اشک نیاز ریخته چشم تو شمعوار وز سوز روضۀ نبوی شمعدان شده. خاقانی. لاله در بزم چمن شمع معنبر برفروخت بهر شمعش نرگس از زر شمعدان می آورد. خواجه سلمان (از آنندراج). امید هست که روشن بودبر او شب کور که شمعدان مکارم ز پیش بفرستاد. سعدی. ، لگن. (یادداشت مؤلف) (تفلیسی) (زمخشری). لقن. (یادداشت مؤلف)
دهی است از بخش صومعه سرای شهرستان فومن با 724 تن سکنه. آب آن از رود خانه ماسال و استخر و محصول آن برنج، توتون سیگار وکمی ابریشم است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از بخش صومعه سرای شهرستان فومن با 724 تن سکنه. آب آن از رود خانه ماسال و استخر و محصول آن برنج، توتون سیگار وکمی ابریشم است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
جای دفتۀ (کذا) زین از هر دو پهلو. (منتهی الارب ذیل ’ع دد’). دوپهلوی انسان و جز انسان و گویند جای دو پای سوار براسب که شامل است بر فاصله رأس دو کتف اسب تا قسمت عقب شکم آن. (از اقرب الموارد ذیل معد). آنچه میان سر دو کتف است تا مؤخر شکم آن. (از محیط المحیط)
جای دفتۀ (کذا) زین از هر دو پهلو. (منتهی الارب ذیل ’ع دد’). دوپهلوی انسان و جز انسان و گویند جای دو پای سوار براسب که شامل است بر فاصله رأس دو کتف اسب تا قسمت عقب شکم آن. (از اقرب الموارد ذیل معد). آنچه میان سر دو کتف است تا مؤخر شکم آن. (از محیط المحیط)
ابن جواس بن فروه بن سلمه بن المنذر المضرب السکونی کندی. (متوفی در حدود 30 هجری قمری). از شعرای مخضرمین است. نصرانی بود و در ایام عمر بن خطاب اسلام آورد و در کوفه اقامت گزید. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 8 ص 181). و رجوع به همین مأخذ شود
ابن جواس بن فروه بن سلمه بن المنذر المضرب السکونی کندی. (متوفی در حدود 30 هجری قمری). از شعرای مخضرمین است. نصرانی بود و در ایام عمر بن خطاب اسلام آورد و در کوفه اقامت گزید. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 8 ص 181). و رجوع به همین مأخذ شود
مؤمنی بود از آل فرعون. (منتهی الارب). از خدام فرعون که موسی را اخبار نمود به قصد قصاص فرعون. (ازحبیب السیر چ سنگی ج 1 ص 31). یک تن از سه تن آل فرعون که پنهانی به موسی ایمان آوردند. (یادداشت مؤلف)
مؤمنی بود از آل فرعون. (منتهی الارب). از خدام فرعون که موسی را اخبار نمود به قصد قصاص فرعون. (ازحبیب السیر چ سنگی ج 1 ص 31). یک تن از سه تن آل فرعون که پنهانی به موسی ایمان آوردند. (یادداشت مؤلف)
نام گلی است زینتی. سنجاقک. (یادداشت مؤلف). گیاهی است از ردۀ دولپه ای های جداگلبرگ که تیره خاصی به نام شمعدانی ها را بوجود می آورد. گلهایش منظم و دارای پنج کاسبرگ است که گاهی تا وسط به هم چسبیده اند. جام شمعدانی رنگین و تعداد پرچمها 5 و در بساک آنها دو کیسۀ گرده موجود است. گلهایش به رنگهای قرمز، صورتی، سفید و ارغوانی دیده میشود. این گیاه دارای گونه های متعدد است و به عنوان گیاه زینتی در اکثر باغچه ها و باغها کشت می شود. برای ازدیادش معمولاً از قلمه استفاده می کنند: گل شمعدانی. شمعدانی باغی. شمعدانی گلدانی. الغرنوقی. العثر. (فرهنگ فارسی معین). - شمعدانی پیچ، گونه ای شمعدانی که ساقه اش به تکیه گاهها می پیچد. (فرهنگ فارسی معین). - شمعدانی ترمه ای، نوعی شمعدانی. - شمعدانی خونی، نوعی شمعدانی. - شمعدانی دهن (دهان) اژدر، گونه ای شمعدانی که دارای گلهای خوشه ای است و در تابستان گل میدهد وپایا است. تعداد گلهایش بر روی هر پایه 2 یا 3 عدد است. (فرهنگ فارسی معین). - شمعدانی عطری، گونه ای شمعدانی که دارای برگهای بسیار معطر است و این بوی مطبوع عطر مخصوصاً با لمس برگها بیشتر استشمام می شود. گیاه مزبور هم مانند شمعدانی جزو گیاهان زینتی است و در گلدانها کشت می شود. گل عطری. عتر. مسیکه. غرنوقی. جرانیون. غرانیون. (فرهنگ فارسی معین). - شمعدانی گردبرگ، گونه ای شمعدانی که برگهایش از گونه های دیگر بریدگیهای کمتری دارد و تقریباً گرد است. گلهای این گونه قرمز، درشت و اندام های گیاه کرک دار است. غارانیون. (فرهنگ فارسی معین). - شمعدانی گل درشت، گونه ای شمعدانی که دارای گلهای درشت است و به همین جهت از انواع دیگر مرغوبتر است. شمعدانی درشت گلدانی. (فرهنگ فارسی معین). - شمعدانی هرزه، گونه ای شمعدانی
نام گلی است زینتی. سنجاقک. (یادداشت مؤلف). گیاهی است از ردۀ دولپه ای های جداگلبرگ که تیره خاصی به نام شمعدانی ها را بوجود می آورد. گلهایش منظم و دارای پنج کاسبرگ است که گاهی تا وسط به هم چسبیده اند. جام شمعدانی رنگین و تعداد پرچمها 5 و در بساک آنها دو کیسۀ گرده موجود است. گلهایش به رنگهای قرمز، صورتی، سفید و ارغوانی دیده میشود. این گیاه دارای گونه های متعدد است و به عنوان گیاه زینتی در اکثر باغچه ها و باغها کشت می شود. برای ازدیادش معمولاً از قلمه استفاده می کنند: گل شمعدانی. شمعدانی باغی. شمعدانی گلدانی. الغرنوقی. اَلعثر. (فرهنگ فارسی معین). - شمعدانی پیچ، گونه ای شمعدانی که ساقه اش به تکیه گاهها می پیچد. (فرهنگ فارسی معین). - شمعدانی ترمه ای، نوعی شمعدانی. - شمعدانی خونی، نوعی شمعدانی. - شمعدانی دهن (دهان) اژدر، گونه ای شمعدانی که دارای گلهای خوشه ای است و در تابستان گل میدهد وپایا است. تعداد گلهایش بر روی هر پایه 2 یا 3 عدد است. (فرهنگ فارسی معین). - شمعدانی عطری، گونه ای شمعدانی که دارای برگهای بسیار معطر است و این بوی مطبوع عطر مخصوصاً با لمس برگها بیشتر استشمام می شود. گیاه مزبور هم مانند شمعدانی جزو گیاهان زینتی است و در گلدانها کشت می شود. گل عطری. عتر. مسیکه. غرنوقی. جرانیون. غرانیون. (فرهنگ فارسی معین). - شمعدانی گردبرگ، گونه ای شمعدانی که برگهایش از گونه های دیگر بریدگیهای کمتری دارد و تقریباً گرد است. گلهای این گونه قرمز، درشت و اندام های گیاه کرک دار است. غارانیون. (فرهنگ فارسی معین). - شمعدانی گل درشت، گونه ای شمعدانی که دارای گلهای درشت است و به همین جهت از انواع دیگر مرغوبتر است. شمعدانی درشت گلدانی. (فرهنگ فارسی معین). - شمعدانی هرزه، گونه ای شمعدانی
ظرفی شیشه ییبلورین و غیره که در آن نمک کنند، دهان معشوق. شخص با ملاحت. توضیح زنان در هنگام قربان و صدقه رفتن کودکان ملیح و با نمک آنان را بدین نام خوانند، شخص بیمزه (بشوخی گویند)
ظرفی شیشه ییبلورین و غیره که در آن نمک کنند، دهان معشوق. شخص با ملاحت. توضیح زنان در هنگام قربان و صدقه رفتن کودکان ملیح و با نمک آنان را بدین نام خوانند، شخص بیمزه (بشوخی گویند)
سپنداره از گیاهان گیاهی است از رده دو لپه ییهای جدا گلبرگ که تیره خاصی به نام شمعدانی ها را به وجود می آورد. گلهایش منظم و دارای 5 کاسبرگ است که گاهی تا وسط به هم چسبیده اند. جام شمعدانی رنگین و تعداد پرچمها 5 و در بساک آن ها دو کیسه گرده موجود است. گلهایش قرمز صورتی سفید و ارغوانی دیده می شود. این گیاه دارای گونه های متعدد است و به عنوان گیاه زینتی در اکثر باغچه ها و گلدانها و باغها کشت می شود. برای ازدیادش معمولا از قلمه استفاده می کنند گل شمعدانی شمعدانی الغر نوقی العثر. یا شمعدانی پیچ. گونه ای شمعدانی که ساقه اش به تکیه گاهها می پیچد. یا شمعدانی دهن اژدر. گونه ای شمعدانی که دارای گلهای خوشه ای است و در تابستان گل می دهد و پایاست. تعداد گلهایش بر روی هر پایه 2 تا 3 عدد است. یا شمعدانی عطری. گونه ای شمعدانی که داری برگهای بسیار معطر است و بوی مطبوع عطر مخصوصا با لمس برگها بیشتر استشمام میشود. گیاه مذبور هم مانند شمعدانی جزو گلهای زینتی است و در گلدانها کشت می شود. گل عطر بر گ عطر برگ مشک عطری گل عطری عتر مسیکه غرنوقی جرانیون غرانیون. یا شمعدانی گرد رگ. گونه ای شمعدانی که بر گهایش از گونه ای دیگر دارای بریدگی های کمتری دارد و تقریبا گرد است. گلهای این گونه قرمز و درشت اندامهای گیاه کرک دار است. غارانیون. یا شمعدانی گل درشت. گونه ای شمعدانی که دارای گلهایی درشت است و به همین جهت از انواع دیگر مرغوب تر است شمعدانی درشت گلدانی
سپنداره از گیاهان گیاهی است از رده دو لپه ییهای جدا گلبرگ که تیره خاصی به نام شمعدانی ها را به وجود می آورد. گلهایش منظم و دارای 5 کاسبرگ است که گاهی تا وسط به هم چسبیده اند. جام شمعدانی رنگین و تعداد پرچمها 5 و در بساک آن ها دو کیسه گرده موجود است. گلهایش قرمز صورتی سفید و ارغوانی دیده می شود. این گیاه دارای گونه های متعدد است و به عنوان گیاه زینتی در اکثر باغچه ها و گلدانها و باغها کشت می شود. برای ازدیادش معمولا از قلمه استفاده می کنند گل شمعدانی شمعدانی الغر نوقی العثر. یا شمعدانی پیچ. گونه ای شمعدانی که ساقه اش به تکیه گاهها می پیچد. یا شمعدانی دهن اژدر. گونه ای شمعدانی که دارای گلهای خوشه ای است و در تابستان گل می دهد و پایاست. تعداد گلهایش بر روی هر پایه 2 تا 3 عدد است. یا شمعدانی عطری. گونه ای شمعدانی که داری برگهای بسیار معطر است و بوی مطبوع عطر مخصوصا با لمس برگها بیشتر استشمام میشود. گیاه مذبور هم مانند شمعدانی جزو گلهای زینتی است و در گلدانها کشت می شود. گل عطر بر گ عطر برگ مشک عطری گل عطری عتر مسیکه غرنوقی جرانیون غرانیون. یا شمعدانی گرد رگ. گونه ای شمعدانی که بر گهایش از گونه ای دیگر دارای بریدگی های کمتری دارد و تقریبا گرد است. گلهای این گونه قرمز و درشت اندامهای گیاه کرک دار است. غارانیون. یا شمعدانی گل درشت. گونه ای شمعدانی که دارای گلهایی درشت است و به همین جهت از انواع دیگر مرغوب تر است شمعدانی درشت گلدانی
گیاهی است از رده دو لپه ای های جدا گلبرگ. گل هایش زیبا و به رنگ های سرخ یا صورتی یا ارغوانی یا سفید. از گل های زینتی است و قلمه آن را در گلدان یا باغچه می کارند
گیاهی است از رده دو لپه ای های جدا گلبرگ. گل هایش زیبا و به رنگ های سرخ یا صورتی یا ارغوانی یا سفید. از گل های زینتی است و قلمه آن را در گلدان یا باغچه می کارند