- شفت
- گنده، ناهموار، کلفت
معنی شفت - جستجوی لغت در جدول جو
- شفت ((شَ))
- ستبر، ناهموار، در اصطلاح گیاه شناسی میوه گوشتدار مانند، هلو، شفتالو، زردآلو
- شفت
- میوۀ گوشت دار مانند هلو و زردآلو، ناهموار، ناتراشیده، ستبر، گنده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گل و لایی که بروی تیرهای عمارت گسترده و بالای آن کاهگل اندود نمایند
دیوانه شدن، شیفتن
مخلوط آهک، خاک و شن که در پی ریزی ساختمان یا زیرسازی خیابان به کار می رود
شل، نرم، وارفته
آشفته، عاشق، دلباخته
شل، نرم، وارفته
آشفته، عاشق، دلباخته
پراکندگی، پریشانی، پژمردگی
تثنیه شفه: دو لب
گاییدن
پراکندگی
نوعی شلیل قرمز
خاکشی و علف خاکشی، خاکشیر خاکشیر، تخم خاکشیر
تثنیه شفه دولب لبان
قسمتی میوه خوشبوی و آبدار و گوارا که شبیه به هلو میباشد ولی کوچکتر از آنست
میوه ای شبیه هلو و کوچک تر از آن
خاکشیر، گیاهی خودرو با شاخه های باریک، برگ های دراز و گل های کوچک زرد رنگ، دانه های سرخ رنگ این گیاه که در غلاف نازکی جا دارد و به عنوان ملین استفاده می شود، خاکشو، خاکشی
تخم خاکشیر
تخم خاکشیر
شلیل، درختی از تیرۀ گل سرخیان با میوه ای لطیف و شیرین و شبیه زردآلو به رنگ سرخ و زرد، رنگینان، شفرنگ، مالانک، رنگینا، شکیر، تالانک، تالانه، شلیر
((شَ))
فرهنگ فارسی معین
درختی از تیره گل سرخیان که از گونه های هلو به شمار می رود. میوه اش از هلو کوچک تر است. گل، برگ و دیگر اجزای این گیاه مانند هلوست
شفشاهنگ، قطعۀ آهن یا فولاد سوراخ سوراخ که زرگر طلا یا نقره را با آن می کشد تا باریک و مفتول شود، حدیده
نزول
بافت بافته: زربفت
عارضه، علت، بلا، بلیه
آسیب، آگفت، گزند
زاب، فروزه
بهبود، درمان
سختی
کوته مایگی