مرگ. (مهذب الاسماء) (از ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف). مرگ (و آن علم است منیّت را و گاه الف و لام درآید او را). (از منتهی الارب) (آنندراج). غیرمنصرف است برای علمیت و تأنیث. (از اقرب الموارد) : آه از درد این شعوب که دلهای جهانیان را شعوب اندوه و سوگواری ساخت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 452)
مرگ. (مهذب الاسماء) (از ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف). مرگ (و آن علم است مَنیّت را و گاه الف و لام درآید او را). (از منتهی الارب) (آنندراج). غیرمنصرف است برای علمیت و تأنیث. (از اقرب الموارد) : آه از درد این شَعوب که دلهای جهانیان را شُعوب اندوه و سوگواری ساخت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 452)
شعبه ها، بخشهایی از یک فروشگاه، شرکت ها، شاخه های درخت، جمع واژۀ شعبه، شعب ها، گشادگی های میان کوهها، دره ها، مسیل های آب، آبراهه ها، ناحیه ها، جمع واژۀ شعب
شعبه ها، بخشهایی از یک فروشگاه، شرکت ها، شاخه های درخت، جمعِ واژۀ شعبه، شِعب ها، گشادگی های میان کوهها، دره ها، مسیل های آب، آبراهه ها، ناحیه ها، جمعِ واژۀ شِعب
کسی که تازیان را حقیر شمارد و آنان را بر ایرانیان و سایر مردمان ترجیح ندهد و فضیلتی برای عرب قائل نباشد. (ناظم الاطباء). آنکه عرب را از عجم تفضیل ننهد، و آن گروه را شعوبیه گویند. (از منتهی الارب). آنکه عرب را برعجم و سایر ملل ترجیح ننهد. مسلمی غیرعرب که بر تفوق عرب بر ملل دیگر قائل نیست. مسلم که متعصب است درباره عجم. ج، شعوبیه. (یادداشت مؤلف). کسی که شأن عرب را فروشمرد و ایشان را شعوبیه گویند، و در صحاح آمده که شعوبیه فرقه ای باشند که عرب را بر عجم تفضیل ننهند. (از اقرب الموارد). و رجوع به شعوبیه شود
کسی که تازیان را حقیر شمارد و آنان را بر ایرانیان و سایر مردمان ترجیح ندهد و فضیلتی برای عرب قائل نباشد. (ناظم الاطباء). آنکه عرب را از عجم تفضیل ننهد، و آن گروه را شعوبیه گویند. (از منتهی الارب). آنکه عرب را برعجم و سایر ملل ترجیح ننهد. مسلمی غیرعرب که بر تفوق عرب بر ملل دیگر قائل نیست. مسلم که متعصب است درباره عجم. ج، شعوبیه. (یادداشت مؤلف). کسی که شأن عرب را فروشمرد و ایشان را شعوبیه گویند، و در صحاح آمده که شعوبیه فرقه ای باشند که عرب را بر عجم تفضیل ننهند. (از اقرب الموارد). و رجوع به شعوبیه شود