جدول جو
جدول جو

معنی شعریه - جستجوی لغت در جدول جو

شعریه
مویرگ، رشته فرنگی، پرده دوخبافت دوخ باف مونث شعری قوه شعریه
تصویری از شعریه
تصویر شعریه
فرهنگ لغت هوشیار
شعریه
شبیه مو، مویین
تصویری از شعریه
تصویر شعریه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اشعریه
تصویر اشعریه
اشعری، از فرقه های اهل سنت، پیرو ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری که معتقد به جبر بوده و با خردگرایی مخالف بودند، جمع اشاعره، پیرو فرقۀ اشعری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذعریه
تصویر ذعریه
سخت سال سخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعریه
تصویر تعریه
برهنه گرداندن برهنه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
کامی میاندهانی به آواهایی گفته می شود که ازکام برمی آیند ضاد ج مونث شجری و آن حروف شین ص و ج است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرعیه
تصویر شرعیه
داتیک کیشیک مونث شرعی: احکام شرعیه، جمع شرعیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکریه
تصویر شکریه
پر شیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهریه
تصویر شهریه
سرماهی، ماهیانه، مقرری که هر ماه یکبار پرداخت شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عشریه
تصویر عشریه
یک دهم مال به عنوان زکات یا مالیات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شعیره
تصویر شعیره
واحد اندازه گیری وزن معادل یک میلی گرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شهریه
تصویر شهریه
هزینۀ استفاده از خدمات یک مؤسسه برای یک دورۀ معیّن، اجرت و حقوق ماهیانه
فرهنگ فارسی عمید
مونث عشری ده یک مونث عشری (منسوب به عشر)، ده یک چیزی که به عنوان مالیات و عوارض می گرفتند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهریه
تصویر شهریه
((شَ یَّ))
پولی که بابت خدمتی پرداخت می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شهریه
تصویر شهریه
Tuition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
плата за обучение
دیکشنری فارسی به روسی
плата за навчання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
رسومٌ دراسيّةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
שְׂכַר לִימּוּדִים
دیکشنری فارسی به عبری
ค่าเล่าเรียน
دیکشنری فارسی به تایلندی
টিউশন ফি
دیکشنری فارسی به بنگالی