درآمدن و داخل شدن در زمینی خواه راسخ و ثابت باشد و یا سست و غیر راسخ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، دور شدن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (دهار)
درآمدن و داخل شدن در زمینی خواه راسخ و ثابت باشد و یا سست و غیر راسخ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، دور شدن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (دهار)
چاه دورتک. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). چاه دورفرود. (مهذب الاسماء) ، چاهی که در آن از دو طرف با دو رسن آب کشندو دهانۀ آن فراخ و پایین وی تنگ باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، جهت دور و دراز. جهت دور و دراز. (ناظم الاطباء). جهت بعید و بی پایان. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). رجوع به شطوف شود، غزوه شطون، ای بعیده. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
چاه دورتک. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). چاه دورفرود. (مهذب الاسماء) ، چاهی که در آن از دو طرف با دو رسن آب کشندو دهانۀ آن فراخ و پایین وی تنگ باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، جهت دور و دراز. جهت دور و دراز. (ناظم الاطباء). جهت بعید و بی پایان. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). رجوع به شطوف شود، غزوه شطون، ای بعیده. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)