جدول جو
جدول جو

معنی شطع - جستجوی لغت در جدول جو

شطع
(شَ طَ)
ناشکیبایی از بیماری و مانند آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شطط
تصویر شطط
تجاوز کردن از حد و اندازه، از اندازه گذشتن در هر چیزی، دور شدن از حق، جور و ستم بسیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرع
تصویر شرع
آیینی که خداوند برای بندگان روشن و آشکار ساخته، دین، مذهب، برای مثال شاعری بگذار و گرد شرع گرد از بهر آنک / شرعت آرد در تواضع، شعر در مستکبری (سنائی۲ - ۳۱۹)، شروع کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قطع
تصویر قطع
بریدن، جدا کردن، متوقف شدن، قطع شده، اندازۀ طول و عرض، در علوم ادبی در علم عروض اسقاط یک حرف از آخر و تد مجموع چنان که از مستفعلن مستفعل باقی بماند و مفعولن به جایش بگذارند، پیمودن، طی کردن
قطع کردن: بریدن، جدا کردن چیزی از چیز دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شطر
تصویر شطر
پاره ای از چیزی، جزء، پاره، نیمه، نیمۀ چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شمع
تصویر شمع
موم، ماده ای که از مخلوط پیه، آهک و اسید سولفوریک می سازند و میان آن برای روشن کردن فتیله قرار می دهند، وسیله ای است در موتور اتومبیل که در سرسیلندر قرار دارد و به وسیلۀ آن جرقه به داخل سیلندر زده می شود و گاز منفجر می گردد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرع
تصویر شرع
دین و مذهب راست و آشکار، آئین، کیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نطع
تصویر نطع
بساط، گستردنی، فرش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لطع
تصویر لطع
کام تاک دهان پست فرومایه لفتره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطع
تصویر قطع
بریدن و جدا کردن، قطعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوع
تصویر شوع
گربگو از درختان پراکنده پریشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیع
تصویر شیع
هویدا و ظاهر گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکع
تصویر شکع
دردمندی، پر دانگی، در خشم شدن دردمند، پر دانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفع
تصویر شفع
جفت، زوج
فرهنگ لغت هوشیار
دشنام دادن، رسوا کردن، خوار داشتن، دست کم گرفتن زشت دیدن، زشت پنداشتن زشت، ریش ریش از پارچه و جامه
فرهنگ لغت هوشیار
جسمی که از مخلوط پیه و آهک و اسید سولفوریک میسازد و میان آن فتیله قرار میدهند که برای روشن کردن، و نیزآلتی است در موتور اتومبیل که در سر سیلندرها قرار دارد و بوسیله آن جرقه بداخل سیلندر زده میشود، موم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شطس
تصویر شطس
دلیر بی پروا زیرکی دانش
فرهنگ لغت هوشیار
بریدن، شکافتن به درازا، ستردن، زدایش زدودن داد نامه از سوی داور به بهانه نا سازگاری با دات (قانون)، خوش اندام، تازه تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شطف
تصویر شطف
شاه ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شطل
تصویر شطل
پارسی تازی گشته شتل زبانزد منگیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شطم
تصویر شطم
گاییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شطن
تصویر شطن
ریسمان دراز، با ریسمان بستن رسن دراز ریسمان طویل، جمع اشطان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شجع
تصویر شجع
برتری در دلیری نیرومندی
فرهنگ لغت هوشیار
سیری پری، ستبری ساغ پای، به ست ون آمدن ستوهیدن سیر رودرروی گرسنه سیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شسع
تصویر شسع
مانده داراک، بند کفش، کناره کنار جای، تنگ زمین تنگ گجای تنگ
فرهنگ لغت هوشیار
بیشروی، بیداد ستمگری، فزونخواهی تجاوز کردن از حد و مرتبه خود دور شدن از حد و مرتبه خویش دور شدن از حق واندازه، جور کردن ستم کردن، دوری کردن از حق، ستم ظلم، زیادن
فرهنگ لغت هوشیار
مقلوب شحط دور افتادن از راستی گمراهی ژاژ خایی ژاژ درایی کلمه ای که بدان بزغاله یکساله را رانند و زجر کنند، بیان امور و رموز و عباراتی که وصف حال و شدت وجد را کند. ظاهرا از آن بوی خودپسندی و ادعا و خلاف شرع استشمام شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شطر
تصویر شطر
نصف هر شیئی، جز، پاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاع
تصویر شاع
آشکار، پراکنده
فرهنگ لغت هوشیار
دست برهم زد گی، دمیدن پگاه، آوای زدن، آشکارشدن: گرد یا شید (نور) یا بوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رطع
تصویر رطع
چایمان، گای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شطن
تصویر شطن
((شَ طَ))
ریسمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شطط
تصویر شطط
((شَ طَ))
دوری از حق، ستم، ظلم، زیادت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قطع
تصویر قطع
برش، قطع، کات (Cut) در هنگام فیلمبرداری به فرمانی از سوی کارگردان یا افراد مرتبط برای قطع کار دوربین صدا و بازی معمولا پس از برداشت کامل نما یا عدم رضایت کارگردان از نماهای فیلمبرداری شده گفته می شود،
کات در تدوین فیلم به معنی انتقال از نمایی به نمای دیگر برای اندازه سازی نما به لحاظ زمانی مکانی و حرکتی که با بریدن (Cutting) بخشهایی از نگاتیوهای برداشت شده و چسباندن (Joining) آنها به هم حاصل میشود.
تغییر ناگهانی از نمایی به نمای دیگر و عمل برش زدن فیلم در روی میز تدوین،
، کات به عنوان یکی از ابزارهای اصلی در دست کارگردان و تدوین گر، نقش بسیار مهمی در روایت داستان و خلق احساسات مختلف در مخاطب دارد.
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قطع
تصویر قطع
بریدن
فرهنگ واژه فارسی سره