جدول جو
جدول جو

معنی شطری - جستجوی لغت در جدول جو

شطری
(شَ)
یک نیمه، بعضی و اندکی. (از آنندراج) (از غیاث اللغات). جزوی. برخی
لغت نامه دهخدا
شطری
(شَ را)
قصعه شطری، کاسه ای که نیمۀ وی پر باشد. (ناظم الاطباء). مؤنث شطران (نیمه پر). (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شعری
تصویر شعری
(دخترانه)
نام ستاره ای
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاری
تصویر شاری
شار ( عنوان عمومی پادشاهان غرجستان) بودن، کنایه از شاهی، پادشاهی، برای مثال یک بندۀ تو دارد زاین سوی رود شاری / یک چاکر تو دارد زآن سوی گنگ رایی (فرخی - ۳۶۲)
سار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکری
تصویر شکری
شکردار، شیرین، به رنگ شکر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فطری
تصویر فطری
ذاتی، طبیعی، جبلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عطری
تصویر عطری
دارای عطر، معطر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
مربوط به شرط، در دستور زبان علوم ادبی جمله ای که در آن ادات شرط به کار رفته باشد، در علم منطق ویژگی قضیه یا امری که مقید به شرط باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شعری
تصویر شعری
شباهنگ، در علم نجوم ستارۀ قدر اول از صورت کلب اکبر که روشن ترین ستاره ها است و در شب های تابستان نمایان می شود
تشتر، تیشتر، ستارۀ صبح، ستارۀ سحر، ستارۀ سحری، کاروان کش، قدر اوّل، شعرا، شعرای یمانی، عبور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بطری
تصویر بطری
شیشۀ استوانه شکل و دهان تنگ برای نوشابه یا مایع دیگر، بطر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شجری
تصویر شجری
درختی، به شکل درخت، درخت بودن
فرهنگ فارسی عمید
(شَ ری یَ)
نوعی از سعتر است و ورق وی درازبود و بستانی بود و تبریزیان آن را مرزه گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). صعتر بستانی است و به فارسی مرزه نامند. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به مترادفات شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شطره
تصویر شطره
نیمه ای نر نیمه ای ماده دو نیمه نر ماده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاری
تصویر شاری
خریدار، استون درخشگیر، ستیزه گر نام برخی ازرویگردانان (خوارج)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهری
تصویر شهری
ساکن شهر، شهر نشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوری
تصویر شوری
مشورت کردن، کنکاش، مشاورت، رایزنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شطیر
تصویر شطیر
دوروغریب، نیمه چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
شباهنگ از ستارگان مویین سروادی منسوب به شعر مویین. منسوب به شعری. یا عروق شعری. رگهای مویین
فرهنگ لغت هوشیار
درختی، درختدیس، سروی دبیره سروی گونه ای دبیره که وات ها برابرباشماره اند منسوب به شجر درختی به شکل درخت، نوعی خط با حساب ابجد که آن را خط سروی هم می نامند. زیرا حروف آن به شکل درخت سرو در می آید و شباهت به خط میخی دارد. و بسته به توافق طرفین خطوط مایل راست و چپ را شاخص کلمه یا حرف قرار می دهند. یعنی یک خط عمودی کوچک رسم کنند و سپس مرتبه حرف را در طرف راست و مرتبه حرف را در کلمه در طرف چپ آن به وسیله خطوط مایل و کوچکی که خطوط عمودی را قطع می نماید و تعیین می کنند و ممکن است مقام کلمه را طرف چپ و مقام حرف را طرف راست تعیین نمایند. منسوب به شجر شجریه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
موافق، شایسته، ثبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شطحی
تصویر شطحی
ژاژیک ژاژی منسوب به شطح مربوط به شطح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عطری
تصویر عطری
معطر و دارای بوی خوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطری
تصویر فطری
اصلی، ذاتی، طبیعی، خلقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکری
تصویر شکری
منسوب به شکر، رنگ زرد مایل به سرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بطری
تصویر بطری
شیشه ای دهانه تنگ واستوانه ای شکل برای نوشابه وغیره
فرهنگ لغت هوشیار
((ش را))
نام دو ستاره نورانی در دو صورت فلکی سگ بزرگ و سگ کوچک که به شعرای یمانی و شعرای شامی معروفند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فطری
تصویر فطری
((فِ طْ))
ذاتی، طبیعی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
((شُ))
گروهی از برگزیدگان اعوان حاکمان و والیان، جمع شرط
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شجری
تصویر شجری
((شَ جَ))
منسوب به شجر، درختی، به شکل درخت، نوعی خط با حساب ابجد که آن را خط «سروی» هم نامند زیرا حروف آن به شکل درخت یا درخت سرو درمی آید و شباهت به خط میخی دارد و بسته به توافق طرفین خطوط مایل راست و چپ را شاخص کلمه یا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بطری
تصویر بطری
((بُ))
ظرف استوانه ای شکل که دهانه آن باریک است و در آن مایعات ریزند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شهری
تصویر شهری
Municipal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
Conditional
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شیری
تصویر شیری
Milky
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عطری
تصویر عطری
Odorously
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قطری
تصویر قطری
Diagonal
دیکشنری فارسی به انگلیسی