- شریعه
- آئین پیغمبران
معنی شریعه - جستجوی لغت در جدول جو
- شریعه
- جایی از رودخانه که از آن وارد آب می شوند یا در آنجا آب برمی دارند، جای آب خوردن، جای آب برداشتن از رود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دست آویز، واسطه
آیین، دین آیین
چو، رواگه، دهان زد، سخن پراکنی
دانه برز، کاشته زمین کشت شده
مونث شائع سرت برزبانی چکاچک درو مونث شایع خبری که شیوع یافته (راست یا دروغ)، جمع شایعات
مونث شریف سایه دست مونث شریف، جمع شرائف شریفات: مراسله شریفه
پیرون ابومحمدحسن شریعی بودندازپیروان حسن عسکری علیه السلام ونخستین کسی بودکه خودرا (باب) یادرخواند (خاندان نوبختی)
قانونی که پیغمبران از جانب خداوند عالم بر مردمان آورده اند، آئین، مذهب، دین
شرط و پیمان
رخسار
زن پر دل
قطعه گوشت
داتیک کیشیک مونث شرعی: احکام شرعیه، جمع شرعیات
سنت، طریقه، مذهب، آیین، راه و روش و آیینی که خداوند برای بندگان خود روشن ساخته
شریر، بدکار، صاحب شرّ، شرور
خبر معمولاً نادرستی که شیوع پیدا کرده
مؤنث واژۀ شریف، صاحب شرف، دارای شرف، شرافتمند، بزرگوار، بلندقدر، برای مثال از هیئت شریفۀ نسوان دی که باد / بر هیئت آفرین و بر این هیئت آفرین (ایرج میرزا - ۱۹۸)
برگزیده خواسته، بهترین جای خانه
((شَ طَ یا طِ))
فرهنگ فارسی معین
شرط و پیمان، جمع شرایط (شرائط)، دعا یا نفرینی که شاعر در اواخر قصیده به صورت «تا فلان باشد فلان باد» می آورد، تأبید
شرط، پیمان، در علوم ادبی عبارتی که شاعر همراه دعا یا نفرین در پایان قصیده می آورد، پایان کار
وسیله، دست آویز
Gossip, Rumor
сплетня , слух
Klatsch, (DE) Gerücht
плітка , чутка
plotka, (PL) plotka
八卦 , 谣言