معنی ذریعه - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ذریعه
ذریره
- ذریره
- داروی خشک ذرور، نوعی بوی خوش عطر ذرور، گل شیپوری ایتالیایی. پر گنه آمیزه ای از بوهای خوش
فرهنگ لغت هوشیار
ذریره
- ذریره
- داروی خشک، ذرور، نوعی بوی خوش، عطر، گل شیپوری ایتالیایی
فرهنگ فارسی معین