جدول جو
جدول جو

معنی شرمنده - جستجوی لغت در جدول جو

شرمنده
خجل، شرمسار، شرمگین
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
فرهنگ فارسی عمید
شرمنده(شَ مَ دَ / دِ)
شرمسار. شرمگین. (فرهنگ فارسی معین). خجل. (ناظم الاطباء). منفعل. سرافکنده. شرمسار. (مخفف شرم منده - از شرم به معنی حیا، و منده و مند). (یادداشت مؤلف). اسم فاعل از شرمیدن، اگرچه شرم اسم جامد است مگر آنکه فارسیان گاهی از اسم جامد هم اشتقاق نمایند چنانکه از دیر، دیرنده و بعضی از محققین که بر اشتقاق جامد قایل نیستند نوشته اند که شرمنده به فتح میم است و در اصل شرم منده بوده به قاعده معروف میم اول را حذف کردند چنانکه در نیمن و سپیدیوبود و های مختفی در آخر برای تشبیه آورند چنانکه درلفظ دندانه و زبانه به معنی مشابه دندان و مشابه زبان، پس شرمنده به فتح میم به معنی شخصی که مشابه و صاحب شرم باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج) :
ز خلق خوش تست شرمنده دایم
چه مشک طرازی چه بان حجازی.
سوزنی.
آن بت شوخ دیده کز رخ اوست
طیره خورشید و ماه شرمنده.
سوزنی.
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد.
حافظ.
- امثال:
اگر پیش همه شرمنده ام پیش دزد روسفیدم. (امثال و حکم دهخدا).
طامع همیشه شرمنده است. (امثال و حکم دهخدا).
، شوریده و پریشان و مضطرب، دلگیر. (ناظم الاطباء) ، در استعمال متأخرین به معنی ممنون آید. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
شرمنده
خجل، صاحب شرم
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
فرهنگ لغت هوشیار
شرمنده((شَ مَ دِ))
خجل، شرمسار، شرمگین
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
فرهنگ فارسی معین
شرمنده
خجل، سرافکنده، شرمسار، شرمگین، منفعل
متضاد: سربلند
فرهنگ واژه مترادف متضاد
شرمنده
عارٍ
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به عربی
شرمنده
Ashamed, Embarrassed
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
شرمنده
honteux, embarrassé
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به فرانسوی
شرمنده
avergonzado
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
شرمنده
стыдливый , смущённый
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به روسی
شرمنده
beschämt, verlegen
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به آلمانی
شرمنده
сором'язливий , збентежений
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به اوکراینی
شرمنده
zawstydzony
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به لهستانی
شرمنده
羞愧的 , 尴尬的
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به چینی
شرمنده
envergonhado
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به پرتغالی
شرمنده
خجالتی، شرمنده
دیکشنری اردو به فارسی
شرمنده
شرمندہ
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به اردو
شرمنده
লজ্জিত
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به بنگالی
شرمنده
อาย , อับอาย
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به تایلندی
شرمنده
aibu
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به سواحیلی
شرمنده
utanmış
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
شرمنده
恥ずかしい
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به ژاپنی
شرمنده
vergognoso, imbarazzato
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
شرمنده
부끄러운 , 창피한
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به کره ای
شرمنده
malu
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
شرمنده
शर्मिंदा , शर्मिंदा
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به هندی
شرمنده
beschaamd
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به هلندی
شرمنده
נבוך
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شمرنده
تصویر شمرنده
کسی که چیزی را می شمارد، شمارنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرمنده
تصویر غرمنده
خشمگین، عصبانی، خشمناک، برآشفته، غضبناک، غضب، غضب آلود، ارغند، ارغنده، شرزه، دژ آلود، ژیان، خشمن، خشمگن، آرغده، آلغده، ساخط، غراشیده، غضبان، غضوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درمنده
تصویر درمنده
بیچاره، ناتوان، عاجز، برای مثال بفرمود صاحب نظر بنده را / که خشنود کن مرد درمنده را (سعدی۱ - ۸۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرمنده
تصویر غرمنده
قهرآلود و خشمناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرمنده
تصویر آرمنده
آنکه آرمیده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درمنده
تصویر درمنده
بیچاره، بینوا، عاجز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمنده
تصویر ارمنده
((اَ مَ دِ))
ارمند، آرام گیرنده، آرمنده
فرهنگ فارسی معین