آزرم، حیا، حالت انفعال که هنگام حرف زدن یا ارتکاب عملی به شخص دست می دهد، کنایه از ناموس، آلت تناسلی، برای مثال بدو گفت کآن خون گرم من است / بریده ز تن باز شرم من است (فردوسی - ۶/۲۰۰) شرم داشتن: باشرم بودن، باحیا بودن، خجلت داشتن، آزرم داشتن
آزرم، حیا، حالت انفعال که هنگام حرف زدن یا ارتکاب عملی به شخص دست می دهد، کنایه از ناموس، آلت تناسلی، برای مِثال بدو گفت کآن خون گرم من است / بریده ز تن باز شرم من است (فردوسی - ۶/۲۰۰) شرم داشتن: باشرم بودن، باحیا بودن، خجلت داشتن، آزرم داشتن
گشودن، وسعت دادن، فراخ کردن چیزی، آشکار نمودن و بیان کردن مساله یا امر غامض، توضیح و تفسیر مساله یا کلامی تا دیگری آن را بفهمد، نوشته ای که در توضیح کتاب، شعر یا نوشتۀ دیگر نوشته شود، نود و چهارمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۸ آیه، الم نشرح، انشراح شرح دادن: توضیح دادن، بیان کردن، تفسیر کردن، شرح کردن
گشودن، وسعت دادن، فراخ کردن چیزی، آشکار نمودن و بیان کردن مساله یا امر غامض، توضیح و تفسیر مساله یا کلامی تا دیگری آن را بفهمد، نوشته ای که در توضیح کتاب، شعر یا نوشتۀ دیگر نوشته شود، نود و چهارمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۸ آیه، اَلَم نَشرَح، انشراح شرح دادن: توضیح دادن، بیان کردن، تفسیر کردن، شرح کردن
ابن حارث بن قیس بن جهم بن معاویهبن... مرتع کندی، مکنی به ابوامیه یا ابوعبدالرحمان. شاعر و قاضی و راوی از عمر خطاب است و در 97 یا 98 هجری قمری در 120سالگی در کوفه درگذشت. وی از نامی ترین قاضیان صدر اسلام و اصلش از یمن بود. در زمان عمر به سمت قاضی کوفه برگزیده شد و در دورۀ خلافت عثمان و حضرت علی و معاویه این سمت راداشت و 75 سال مظالم راند و تنها سه سال در دورۀ حجاج بن یوسف از قضا امتناع کرد و حجاج به سال 77 ه. ق. او را معاف داشت. شریح در حدیث و فقه و در قضاوت امین بود و از عمر و حضرت علی و دیگران روایت کرد. (از صفه الصفوه ج 3 صص 20-21 و اعلام زرکلی و طبقات ابن سعد ج 6 صص 90-100). در باب شریح بین علمای رجال شیعه و سنت اختلاف است و بعضی بزرگان شیعه او را مذموم میدانند. رجوع به معنی بعد شود، در تداول قاضیی را که برخلاف حق فتوی دهد ’شریح’ نامند یا بدو تشبیه کنند. این امر بر اثر خبری که متداول است رایج شده، و آن اینکه گویند: شریح به امر عبیدالله بن زیاد فتوی داد که چون حسین بن علی (ع) بر خلیفۀ وقت خروج کرده است، دفع او بر مسلمانان واجب است، ولی در کتب معتبر این خبر نیامده است. (از فرهنگ فارسی معین)
ابن حارث بن قیس بن جهم بن معاویهبن... مرتع کندی، مکنی به ابوامیه یا ابوعبدالرحمان. شاعر و قاضی و راوی از عمر خطاب است و در 97 یا 98 هجری قمری در 120سالگی در کوفه درگذشت. وی از نامی ترین قاضیان صدر اسلام و اصلش از یمن بود. در زمان عمر به سمت قاضی کوفه برگزیده شد و در دورۀ خلافت عثمان و حضرت علی و معاویه این سمت راداشت و 75 سال مظالم راند و تنها سه سال در دورۀ حجاج بن یوسف از قضا امتناع کرد و حجاج به سال 77 هَ. ق. او را معاف داشت. شریح در حدیث و فقه و در قضاوت امین بود و از عمر و حضرت علی و دیگران روایت کرد. (از صفه الصفوه ج 3 صص 20-21 و اعلام زرکلی و طبقات ابن سعد ج 6 صص 90-100). در باب شریح بین علمای رجال شیعه و سنت اختلاف است و بعضی بزرگان شیعه او را مذموم میدانند. رجوع به معنی بعد شود، در تداول قاضیی را که برخلاف حق فتوی دهد ’شریح’ نامند یا بدو تشبیه کنند. این امر بر اثر خبری که متداول است رایج شده، و آن اینکه گویند: شریح به امر عبیدالله بن زیاد فتوی داد که چون حسین بن علی (ع) بر خلیفۀ وقت خروج کرده است، دفع او بر مسلمانان واجب است، ولی در کتب معتبر این خبر نیامده است. (از فرهنگ فارسی معین)
ابن ذبیان بن علیان بن ارحب، از قبیلۀ بنی بکیل و از همدان. جد جاهلی یمانی بود. از فرزندان اوست: قبایل ’آل یزید’ و ’آل قدامه’ و ’آل ابی دوید’ و ’آل الهیثم’ از بطنهای همدان. ابن عبدالکریم رویانی، مکنی به ابونصر. فقیه شافعی و قاضی آمل مازندران بود. از کتابهای اوست: 1- روضهالاحکام و زینهالحکام - در آیین داوری. شریح به سال 505 هجری قمری درگذشت.
ابن ذبیان بن علیان بن ارحب، از قبیلۀ بنی بکیل و از همدان. جد جاهلی یمانی بود. از فرزندان اوست: قبایل ’آل یزید’ و ’آل قدامه’ و ’آل ابی دوید’ و ’آل الهیثم’ از بطنهای همدان. ابن عبدالکریم رویانی، مکنی به ابونصر. فقیه شافعی و قاضی آمل مازندران بود. از کتابهای اوست: 1- روضهالاحکام و زینهالحکام - در آیین داوری. شریح به سال 505 هجری قمری درگذشت.
قزوینی. یا شرقی قزوینی. از گویندگان قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری قمری و به سال 1003 هجری قمری زنده بود و سمت خیاطی شاه عباس اول را داشته است. بیت زیر از اوست: به جستجوی تو شرمنده گشته ام همه جا ز بس که سرزده رفتم به منزل همه کس. (از قاموس الاعلام ترکی) (فرهنگ سخنوران). رجوع به فرهنگ سخنوران و مآخذ مندرج در آن شود
قزوینی. یا شرقی قزوینی. از گویندگان قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری قمری و به سال 1003 هجری قمری زنده بود و سمت خیاطی شاه عباس اول را داشته است. بیت زیر از اوست: به جستجوی تو شرمنده گشته ام همه جا ز بس که سرزده رفتم به منزل همه کس. (از قاموس الاعلام ترکی) (فرهنگ سخنوران). رجوع به فرهنگ سخنوران و مآخذ مندرج در آن شود