جدول جو
جدول جو

معنی شرفوند - جستجوی لغت در جدول جو

شرفوند
(شَ رَفْ وَ)
دهی از دهستان بخش سنجابی شهرستان کرمانشاه. سکنۀ آن 150 تن و محصول آنجا غلات و چغندرقند و صیفی و توتون و حبوب و لبنیات است. راه آن اتومبیل رو می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شرفانگ
تصویر شرفانگ
شرفاک، هر صدای آهسته، صدای پا، شرفالنگ، شرفه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراوند
تصویر فراوند
چوب بزرگی که برای جلوگیری از بازشدن در، پشت آن قرار می دهند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زراوند
تصویر زراوند
گیاهی علفی با برگ هایی قلب مانند که مصرف دارویی دارد، چپقک
فرهنگ فارسی عمید
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’مزرعه ای است از مزارع بلوک قمصر کاشان’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 218)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان حمزلو بخش خمین شهرستان محلات، واقع در 15هزارگزی شمال خاوری خمین، این ناحیه کوهستانی و سردسیر و دارای 1030 تن سکنۀ فارسی و ترکی زبانست، آب آن از قنات و محصولاتش: غلات، بنشن، پنبه، چغندرقند، انگور و بادام است، اهالی به کشاورزی و قالیچه بافی گذران می کنند و از طریق امیریه میتوان ماشین به آنجا برد، مزرعۀ قده جزء این ده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شرفانگ
تصویر شرفانگ
بانگ پی صدای پا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراوند
تصویر فراوند
چوب گنده ای که در پس کوچه نهند تا در گشوده نگردد
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی از رده دو لپه ییهای بی گلبرگ که تیره خاصی بنام تیره زراوندها را میسازد این تیره جزو تیره های نزدیک باسفنجیان است. گلهایش ارغوانی یا صورتی و برگهایش بی دندانه و ریز و ریشه اش کلفت و میوه اش کروی است ارسطولوخیا زهر زمین. یا زراوند طویل گونه ای زرواوند که برگهایش از دیگر انواع طویلتر است زواند دراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
((شَ وَ))
کسی که در شهر زندگی می کند، اهل یک شهر یا یک کشور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراوند
تصویر فراوند
((فَ وَ))
چوب بزرگی که پشت در می انداختند تا در باز نشود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زراوند
تصویر زراوند
آرسطولوخیا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رشکوند
تصویر رشکوند
حسود
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
مواطنٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
Citizen
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
citoyen
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
公民
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
市民
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
гражданин
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
Bürger
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
شہری
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
নাগরিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
พลเมือง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
raia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
vatandaş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
אזרח
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
obywatel
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
시민
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
warga negara
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
नागरिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
burger
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
громадянин
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
ciudadano
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
cittadino
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
cidadão
دیکشنری فارسی به پرتغالی