جدول جو
جدول جو

معنی فراوند

فراوند((فَ وَ))
چوب بزرگی که پشت در می انداختند تا در باز نشود
تصویری از فراوند
تصویر فراوند
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فراوند

فراوند

فراوند
چوب بزرگی که برای جلوگیری از بازشدن در، پشت آن قرار می دهند
فراوند
فرهنگ فارسی عمید

زراوند

زراوند
گیاهی علفی با برگ هایی قلب مانند که مصرف دارویی دارد، چپقک
زراوند
فرهنگ فارسی عمید

فرایند

فرایند
مجموعه عملیات و مراحل لازم برای رسیدن به یک هدف مشخص
فرایند
فرهنگ فارسی معین

چراوند

چراوند
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’مزرعه ای است از مزارع بلوک قمصر کاشان’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 218)
لغت نامه دهخدا

خراوند

خراوند
دهی است جزء دهستان حمزلو بخش خمین شهرستان محلات، واقع در 15هزارگزی شمال خاوری خمین، این ناحیه کوهستانی و سردسیر و دارای 1030 تن سکنۀ فارسی و ترکی زبانست، آب آن از قنات و محصولاتش: غلات، بنشن، پنبه، چغندرقند، انگور و بادام است، اهالی به کشاورزی و قالیچه بافی گذران می کنند و از طریق امیریه میتوان ماشین به آنجا برد، مزرعۀ قده جزء این ده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پراوند

پراوند
چوبی ضخیم که بر پشت در نهند تا گشوده نشود. چوب گنده ای باشد که در پس در اندازندتا در گشوده نگردد. (برهان). دریواس. فدرنگ. شجار. فَردر. فردره. و ظاهراً این صورت مصحف پژاوند باشد
لغت نامه دهخدا

سراوند

سراوند
قصبه ای از خواف به نیشابور. (مفاتیح العلوم)
لغت نامه دهخدا