جدول جو
جدول جو

معنی شرعی - جستجوی لغت در جدول جو

شرعی
کیشی آینیک منسوب به شرع مطابق احکام شرع موافق دین
تصویری از شرعی
تصویر شرعی
فرهنگ لغت هوشیار
شرعی
ویژگی آنچه مطابق احکام شرع باشد
تصویری از شرعی
تصویر شرعی
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شرعیه
تصویر شرعیه
داتیک کیشیک مونث شرعی: احکام شرعیه، جمع شرعیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعری
تصویر شعری
(دخترانه)
نام ستاره ای
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاعی
تصویر شاعی
(پسرانه)
شیعی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ترعی
تصویر ترعی
چریدن ستور
فرهنگ لغت هوشیار
پیچگیاه گیاهی که شاخه آن پیچنده و بالا رونده است پیچگیاه گیاهانی که شاخه های پیچنده و بالا رونده دارند
فرهنگ لغت هوشیار
دور، پیرو، بهره همباز داراک همباز تابع پیرو طرفدار: شاعیان بنی امیه، شیعی شیعه: ز آب خرد گر خبرستی ترا میل تو زی مذهب شاعیستی. (ناصر خسرو 487)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شریع
تصویر شریع
نیام کویک (نخل)، برک (پارچه یکتانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
موافق، شایسته، ثبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرتی
تصویر شرتی
زن شلخته که کارهایش بی نظم و ترتیب باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شراعی
تصویر شراعی
شتر گردن دراز
فرهنگ لغت هوشیار
شباهنگ از ستارگان مویین سروادی منسوب به شعر مویین. منسوب به شعری. یا عروق شعری. رگهای مویین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرمی
تصویر شرمی
خجلت شرمساری شرمندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرعه
تصویر شرعه
زه کمان، زه ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرعت
تصویر شرعت
سنت، شریعت، عادت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیعی
تصویر شیعی
گروهی هوا خواه علی علیه السلام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صرعی
تصویر صرعی
دیو زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شراعی
تصویر شراعی
دارای بادبان، سایه بان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرعت
تصویر شرعت
شریعت، سنت، طریقه، مذهب، آیین، راه و روش و آیینی که خداوند برای بندگان خود روشن ساخته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرعی
تصویر فرعی
مسیر غیراصلی، کنایه از غیراصلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صرعی
تصویر صرعی
کسی که مبتلا به مرض صرع باشد، مصروع، صرع دار، برای مثال بیهش نیم و چو بیهشان باشم / صرعی نیم و به صرعیان مانم (مسعودسعد - ۲۹۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرعی
تصویر مرعی
آنچه در نظر گرفته شود و مراعات شود، مراعات شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرعه
تصویر شرعه
آبراهه، راه آب، راهگذر آب، مجرای آب، گذرگاه سیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرتی
تصویر شرتی
ویژگی زن شلخته که کارهایش سرسری و بی نظم و ترتیب باشد، شرتی پرتی، با بی قیدی و شلختگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شعری
تصویر شعری
شباهنگ، در علم نجوم ستارۀ قدر اول از صورت کلب اکبر که روشن ترین ستاره ها است و در شب های تابستان نمایان می شود
تشتر، تیشتر، ستارۀ صبح، ستارۀ سحر، ستارۀ سحری، کاروان کش، قدر اوّل، شعرا، شعرای یمانی، عبور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرعی
تصویر فرعی
ستاکی منسوب به فرع، آنچه که فرع باشد مقابل اصلی: شعب فرعی رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرعی
تصویر مرعی
آنچه در نظر گرفته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاعی
تصویر شاعی
پیرو، طرفدار، شیعه، شیعی
فرهنگ فارسی معین
((ش را))
نام دو ستاره نورانی در دو صورت فلکی سگ بزرگ و سگ کوچک که به شعرای یمانی و شعرای شامی معروفند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرعت
تصویر شرعت
((ش عَ))
شریعت، سنت، مثل، راهی که به سوی آب رود، عادت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
((شُ))
گروهی از برگزیدگان اعوان حاکمان و والیان، جمع شرط
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
((شَ))
آب و هوای گرم و مرطوب ویژه مناطق ساحلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرعی
تصویر فرعی
((فَ رْ))
منسوب به فرع، غیراصلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرعی
تصویر مرعی
((مَ عا))
چراگاه، جمع مراعی
فرهنگ فارسی معین