- شررآمیز(شَ رَرْ)
آمیخته به شرر. پرشراره:
نیست آرام در آن دل که هوس بسیارست
شررآمیز بود شعله چو خس بسیارست.
صائب (از آنندراج)
نیست آرام در آن دل که هوس بسیارست
شررآمیز بود شعله چو خس بسیارست.
صائب (از آنندراج)
معنی شررآمیز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آمیخته به سحر، کنایه از هر چه در آن فریبندگی و گیرندگی و دلربایی باشد
(بَ دَ / دِ)
لغت نامه دهخدا
آمیخته به شکر. (آنندراج). شکرآمیخته. شکرآلود. کنایه از سخت شیرین:
بر تلخ عیشی من اگر خنده آیدت
شاید که خندۀ شکرآمیز می کنی.
سعدی.
برآمیزی و بگریزی و بنمایی و بربایی
فغان از قهر لطف اندوز و زهرشکّرآمیزت.
سعدی.
و رجوع به شکرآمیخته و شکرآلود شود
بر تلخ عیشی من اگر خنده آیدت
شاید که خندۀ شکرآمیز می کنی.
سعدی.
برآمیزی و بگریزی و بنمایی و بربایی
فغان از قهر لطف اندوز و زهرشکّرآمیزت.
سعدی.
و رجوع به شکرآمیخته و شکرآلود شود
(دُ)
لغت نامه دهخدا
آمیخته به درد. آمیخته به لای و لرد. کدر. غیرصافی. غیرروشن:
می اول جام صافی خیز باشد
به آخر جام دردآمیز باشد.
نظامی
می اول جام صافی خیز باشد
به آخر جام دردآمیز باشد.
نظامی
کفرآمیز
